گلوریا ده ساله و پدربزرگش باد که اخیراً بیوه شده است، هنگامی که خانواده برای کریسمس جمع می شوند، با یک گوزن شمالی مرموز دوست می شوند. باد به این باور می رسد که پرانسر واقعاً جادویی است، اما گلوریا می ترسد که نظریه او را مستقیماً به خانه سالمندان بفرستد.
فانتزی
مانند مادربزرگش و قبلتر از او مادرش جین، وندی باید از چنگ پَن و قولی به او داده است بگریزد.
یک رقصنده نفرین شده و یک نوازنده جامعه را با کنسرت های برقی در این اپرای راک متحرک متحیر می کنند.
با نقشهای که میتواند سرنوشت کل جهان را تغییر دهد، شروع به جستجوی چهار آدم عجیب و غریب میکند...
میرزا ابراهیمخان عکاسباشی که در سفر به فرنگ به سرمیبرد در آرزوی ازدواج با معشوقاش (آتیه) پس از بازگشت است. او در سفر شیفته سینماتوگراف میشود. رنجوری مظفرالدین شاه او را نگران آینده سینماتوگراف میکند و از شاه کسب تکلیف میکند. شاه به فراشباشی سفارش میکند تا میرزا ابراهیم خان را نزد پسرش (ولیعهد) بفرستد ولی فراشباشی اشتباها او را نزد پدر شاه (ناصرالدین شاه) میفرستد! شاه قاجار که مخالف سینماست و خودش فیلمها را سانسور میکند، عاشق یکی از هنرپیشههای داخل یک فیلم قدیمی میشود و برای آن که به معشوق برسد، حکومت را رها میکند و به دنبال سینما میرود. ?
در فیلم فلش سال 2023 : بری آلن برای نجات جان مادر خودش مجبور می شود که به زمان قبل یعنی به گذشته سفر کند، این کار او باعث تغییرات ناخواسته ای در دنیا می شود و جدول زمانی بهم میریزد و...
با الهام از داستان های ماوراء الطبیعه استاد شنگ کهنه کار اپرا (چینگ یینگ لام)، یک گروه اپرا، که شامل بازیگر جسور کوئی (وی تونگ) می شود، یکدیگر را با داستان های شبح وار و ترفندهای ترسناک فریب می دهند. این گروه توسط بازیگر اپرای بسیار با اعتماد به نفس به نام چیا (هو کای لاو) گردانده می شود. بنابراین، آنها ترفند نهایی ارواح را روی او بازی می کنند. هنگامی که چیا متوجه می شود، با گروه مقابله می کند و در نتیجه آنها از یکدیگر فاصله می گیرند. با این حال، مشکلات گروه زمانی بدتر می شود که صحنه اپرا آنها توسط یک روح شیطانی و بی قرار تسخیر می شود…
رنفیلد، سرسپردۀ دراکولا و زندانی چندین دهه در آسایشگاه دیوانه، آرزوی زندگی دور از کنت، خواستههای مختلف او و تمام خونریزیهایی را دارد که با آنها همراه است.
هزار و پانصد سال پس از جنگ خدایان، بهشت رو به زوال گذاشت. یانگ جیان، خدای ارلنگ، با کار به عنوان شکارچی امرار معاش می کرد. یک روز به یانگ جیان دستور داده شد تا مرد جوانی که برادرزاده خودش بود را شکار کند.
در آینده ای که دولت رویاها را ثبت می کند و از آنها مالیات می گیرد، یک حسابرس رویا در رویاهای یک فرد غیرعادی سالخورده گرفتار می شود.