یک قاتل زنجیره ای در لندن در دهه 1890 با صندلی برقی به اعدام محکوم شد، اما در آخرین ساعات زندگی، زندانی را که در آن است و همه کسانی که در آن هستند نفرین می کند.
هیجان انگیز
جاکوب مکنیلی هجده ساله که در کوههای آپالاچی کارولینای شمالی اتفاق میافتد، بین دلجویی کردن از پدر متماد خود و ترک کوهها برای همیشه با دختری که دوستش دارد، سرگردان است.
مردی در هواپیما است که می بیند دخترش از طریق سیستم امنیتی خانه تحت تعقیب قرار می گیرد
آوا رابینز 24 ساله را دنبال می کند که به یک کابین منزوی نقل مکان می کند، اما چیزی که به نظر می رسد به عنوان یک رویا به حقیقت می پیوندد به زودی به یک کابوس زنده تبدیل می شود که علاقه آوا به ماوراء طبیعی باعث یک سری اتفاقات عجیب و غریب می شود.
گروهی از دوستان قدیمی برای یک آخر هفته در یک کلبه کوهستانی گرد هم می آیند. سال ها گذشته است، اما به نظر می رسد چیزی در بین آنها تغییر نکرده است. اما پنهان شدن در پشت خنده ها و داستان ها قسمتی مبهم از گذشته است که همچنان آنها را آزار می دهد
هنگامی که گروهی از دوستان متوجه می شوند که چگونه با استفاده از یک دست مومیایی شده، ارواح را تداعی کنند، در هیجان جدید گیر می کنند، تا زمانی که یکی از آنها زیاده روی می کند و نیروهای ماوراء طبیعی وحشتناک را آزاد می کند.
دکتر هوپ کانرز از شکارچی خود فرار کرد و تصمیم گرفت خانواده اش را برای شروعی تازه به حومه شهر منتقل کند. اما وقتی علائم عجیبی مبنی بر بازگشت استالکر او دوباره شروع می شود، دوباره به ترس و پارانویای خود رانده می شود.
مردی پس از اینکه مجبور می شود با اسلحه یک مسافر مرموز را رانندگی کند، خود را در یک بازی موش و گربه می بیند که در آن مشخص می شود همه چیز آنطور که به نظر می رسد نیست.
وقتی برادرش کشته می شود، افسر لس آنجلس مارک (مایکل جی وایت) شهر را ترک می کند تا به جزیره ای که در آن بزرگ شده بازگردد.
یک مامور بازنشسته FBI با هدایای روانشناختی به دنبال "پری دندان" یک قاتل سریالی مرموز کمک می کند. دکتر هانیبال "آدمخوار" لکتر، روانپزشک قانونی زندانی به او کمک می کند.