ژاندر کیج (ون دیزل) اینبار در مقابل گروهی به سرکردگی ژیانگ (دانی ین) قرار میگیرد تا از دسترسی این گروه به یک سلاح مرگبار با نام جعبه پاندورا جلوگیری کند…
چینی
یک مامور سابق DEA و یک مامور مخفی سابق، در طول یک آخر هفته سرنوشت ساز در تایپه، از عواقب خطرناک گذشته خود بی خبر از عشق خود دوباره دیدن می کنند.
انسان ها از دروازه های ستاره ای عبور می کنند. یک سفینه فضایی در پرتگاه ستاره ای به دام می افتد. فقط 4 نفر از 15 مسافر می توانند از غلاف خواب زمستانی استفاده کنند. در وحشت، شخصی یک هیولای بیگانه را آزاد می کند تا دیگران را برای زنده ماندن بکشد.
یک باستان شناس متوجه شد که بافت آثار کشف شده در حین حفاری یک یخچال بسیار شبیه یک آویز یشم است که در یکی از رویاهای او دیده شده است. او و تیمش سپس سفری به اعماق یخچال را آغاز می کنند.
این فیلم عاشقانه کمدی , برپایه یک فروشنده برتر جهانی است ! که راچل برای دیدن خانواده دوست پسرش از نیویوک به سنگاپور میرود …
رئیس پلیس در دهه 1990 به بررسی یک سری قتل در شهری کنار رودخانه در روستایی چین می پردازد. دستگیری به سرعت انجام می شود، سرنخ ها پلیس را وادار می کنند تا عمیق تر در رفتار پنهان مردم محلی فرو برود.
کلانتر، یک افسر پلیس از دپارتمان رسیدگی به تخلفات است که متعهد و تیزبین میباشد. او با ناظری، یک افسر جوان و آرمانگرا از دپارتمان مبارزه با مواد مخدر، همکاری میکند. مأموریت آنها دستگیری یک باند قاچاق مواد مخدر به سرکردگی تونی، یک سردسته بیرحم است. این سردسته در توزیع متامفتامین فعالیت دارد و بسیاری از مردم توسط این قاتل مت (Meth Killer) جان خود را از دست دادهاند.
پس از مشاجره با خواهر کوچکترش، لی یینگ به تنهایی از خانه خارج می شود. او با یک مربی بوکس آشنا می شود و شروع به بوکس می کند.
لانگ در حاشیه صحرای گبی در شمال غربی چین، پس از آزادی از زندان به زادگاهش بازمی گردد. در حالی که برای تیم گشت سگ محلی کار می کرد تا قبل از بازی های المپیک شهر را از سگ های ولگرد پاکسازی کند، او ارتباط نامحتملی با یک سگ سیاه پیدا می کند. این دو روح تنها با هم سفری را آغاز می کنند.
در دهه 1970 هنگ کنگ، کمیسیون مستقل مبارزه با فساد (ICAC) برای سرنگونی سندیکای فساد به رهبری مقامات دولتی بریتانیا تشکیل شد. یکی از بازرسان ارشد آن، بازپرس ارشد لاو کای یون است که مقامات فاسد بی شماری را سرنگون کرد. همانطور که او فکر می کرد ثبات و رفاه در دسترس است، دوره جدیدی از حرص و طمع و ثروت او را وارد میدان نبرد جدیدی از فساد می کند.