داستانی درباره دو نفر که در جستجوی زندگی جدید، زادگاه خود را ترک میکنند و به دنیایی کاملاً متفاوت سفر میکنند تا جایی را پیدا کنند که واقعاً به آن تعلق دارند. داستان در دنیای خیالی یوتانیا، سرزمینی غنی از طبیعت با نژادهای جادویی مختلف بر اساس اساطیر جنوب شرقی آسیا، که از طریق یک دروازه به ژاپن متصل است، روایت میشود.
در پادشاهی کاستیلیا، نیرویی تاریک دوباره ظهور میکند. چند روز مانده به تاجگذاری امپراتور و ملکه جدید، هفت نوزاد سلطنتی آنها ربوده میشوند و اکنون یک قهرمان باید آنها را سالم برگرداند؛ یک پسر نوجوان پیک به نام آرتور بز. رویاهای او برای تبدیل شدن به یک آرایشگر درجه یک جهانی با تبدیل شدن به یک پدر و مادر یک شبه به تعویق میافتد. اگر او میخواهد این کودکان نوپای سرکش را در سفرشان ایمن نگه دارد، ابتدا باید بزرگ شود، گذشته خود را کشف کند و در طول مسیر، قهرمانان فراموش شده را بیدار کند. آیا آرتور میتواند وارثان را بازگرداند و در نهایت پادشاهی را نجات دهد؟
تام مربی تنیس یک هتل مجلل در جزیرهای لوکس است که وقت خود را میان کلاسها با الکل و روابط یکشبه پر میکند. ورود خانواده مگوایر، تام را از روال همیشگیاش بیرون میکشد و او با آن، همسرش دیو و پسرشان آنتون رابطهای نزدیک برقرار میکند. بااینحال، تام نمیتواند از این حس رها شود که قبلاً آن را ملاقات کرده است. این کشمکش درونی شدت میگیرد تا شبی که دیو ناپدید میشود و تحقیقات، پای آن و تام را بهعنوان مظنونان ماجرا وسط میکشد.
ناجیب محمد، کارگر مهاجر هندی، برای کسب درآمد راهی عربستان سعودی میشود. اما در چرخشی تلخ از سرنوشت، خود را در شرایطی شبیه به بردگی مییابد؛ در دل بیابان، مشغول چوپانی بزها.
وکیلی مصمم پروندهای پرمخاطره را میپذیرد تا از پسر نوزدهسالهای دفاع کند و در این راه با نظامی روبهرو میشود که پیشاپیش او را گناهکار دانسته است.
الی در شهری دور زندگی میکند. روزی، جادوگر شرور جینجیما طوفانی به پا میکند که الی و سگش، توتوشکا، را به سرزمین منچکینها میبرد. برای بازگشت به خانه، الی و دوستانش: هراسانک، آدمآهنی و شیر ترسو، در امتداد جاده آجری زرد به سوی شهر زمرد حرکت میکنند تا جادوگری را بیابند که آرزوهای عزیزشان را برآورده کند.
در ماه مه سال ۲۰۲۰، اختلاف بین کلانتر یک شهر کوچک و شهردار، باعث ایجاد یک بشکه باروت میشود، زیرا همسایهای در ادینگتون، نیومکزیکو، علیه همسایه خود میجنگد.
این فیلم در کیوتوی قرن پانزدهم و در آستانه جنگ اونین روایت میشود. داستان حول گروهی از قانونشکنان میچرخد که توسط هیوئه (اویزومی) رهبری میشوند، مردی شرور که مهارتهای کشندهی شمشیرش او را در رأس قیامی مرگبار علیه شوگاننشین فاسد و ارتش آن قرار میدهد. رهبری این ارتش بر عهده دوست سابق و اکنون دشمن سرسخت او، دوکن (تسوتسومی) است.
یک نقشهبردار جوان باید رازهای شهر پرپیچوخم خود را کشف کند تا مردم آن را از فروچالههای مرموز نجات دهد.