کمی قبل از آزادی از زندان، تد ایوانز از مردی که خانوادهاش را به دلیل رانندگی در حالت مستی کشته بود، تهدیدی دریافت میکند: «اگر با خانوادهات تماس بگیری، آنها را میکشم».
داستان حول محور زندگی شخصی و حرفه ای پلیس کهنه کار آبراهام اوزلر، ACP Trichur می چرخد، که در یک زمان باید یک پرونده قتل زنجیره ای را آغاز کند و شکار مرموز آغاز می شود.
یک رویارویی شب کریسمس بین دو غریبه مرموز باعث ایجاد یک رابطه تلخ می شود - اما یک چرخش تاریک از رویدادها تهدید می کند که گذشته تیره و تار آنها را افشا کند.
راماسامی از خرافات مردم روستای خود با سوء استفاده از اعتقادات آنها در مورد معبد روستا سود می برد. با این حال، زمانی که معبد، منبع اصلی درآمد او، موقتا بسته می شود، زندگی او تغییر غیرمنتظره ای پیدا می کند.
کیتلین و بهترین دوستش امیدوارند مشکلات مالی مادرش را با دزدیدن یک پرنده با ارزش حل کنند، اما کیتلین، در عوض، با صاحبش پیوند برقرار می کند، که او را به دیدگاه جدیدی در زندگی سوق می دهد.
گروهی از دوستان قدیمی سفری را آغاز می کنند تا به سوپربول بروند و سوپراستار دنیای فوتبال، تام بریدی را ملاقات کنند و...
آنا (باکلی) به طور فزاینده ای شک می کند که رابطه او با همسر قدیمی اش ممکن است واقعاً واقعی نباشد. در تلاش برای بهبود اوضاع، او مخفیانه کار جدیدی را آغاز می کند که در یک موسسه مرموز طراحی شده است.
یک روانپزشک مجذوب یکی از بیماران جوان خود می شود اما بعد متوجه می شود که با او یک نفرین باستانی مرتبط است.
پسری نوجوان به نام ویلیام برودی که پدرش، یک تعقیبکننده افسانهای طوفان، توسط یک نفر کشته میشود. حال ویلیام با پشت سر گذاشتن همه چیز تصمیم میگیرد با شریک سابق پدرش، روی کامرون که به سختی از طوفان جان سالم به در برده، متحد شده تا راه پدرش را ادامه دهد اما…
یک مرد خانوادهدار برای اینکه به خانوادهاش مرد بودن خود را ثابت کند و بفهماند که توانایی زنده ماندن دارد، تنهایی به جنگل میرود تا گوزنی را شکار کند.