نائومی، زن جوانی است که خودرواش از جاده منحرف شده و درون یک گودال میافتد و او را در منطقهای دورافتاده گرفتار میکند؛ جایی که حتی موبایلش آنتن نمیدهد. در همین هنگام، یک راننده یدککش بهطرزی مرموز ظاهر میشود، اما بهجای کمک، نائومی را به قربانی بعدی خود تبدیل میکند.
داستان در اواخر دوران سلسله مینگ رخ میدهد، زمانی که یک بیماری مرموز شیوع پیدا میکند. این روایت، سفر پرهیجان «چو سیجینگ» را دنبال میکند؛ عضوی از سازمان امنیت مخفی که در میان بحرانی مرگبار در جزیرهای متروکه، برای بقا تلاش میکند.
در این نبرد پرهیجانِ ذهنها و ارادهها، ریحان، شیاد زیرک، نقشهای برای سرقت الماس میکشد و در عین حال میکوشد راجان، دشمن سادیست خود را فریب دهد.
سه فیلمساز جوان برای ساخت یک مستند دربارهی شیوع مرموز طاعون، به روستایی دورافتاده سفر میکنند. دولت این منطقه را منطقهای ممنوعه اعلام کرده و شایعاتی در حال پخش است مبنی بر اینکه این بیماری ریشه در یک نیروی شیطانی باستانی دارد. گروه فیلمبرداری تمام تلاش خود را
مادری مجرد، ساعتهای طولانی در روز کار میکند تا بتواند دختر بیمار خود را در بیمارستان نگه دارد. روزی، مردی مرموز به درِ خانهاش میآید و به او پیشنهاد میدهد که در ازای مبلغی قابلتوجه، در ترجمهی یک کتاب باستانی همکاری کند.
یک استاد جوان دانشگاه و همسر باردارش، ناخواسته موجودی شرور با نیتهای مرگبار را آزاد میکنند.
کیم، دانش آموخته دانشکده نظامی کره است که پس از اینکه مادرش به قتل می رسد، زندگی اش دچار تغییرات بسیاری می شود. او تصمیم می گیرد تا به خاطر خون مادرش، از جانب قربانی هایی که قانون نتوانسته حق آنها را بگیرد، انتقام بگیرد و...
زمانی که دو جسد در حیاط پشتی خانه ای در انگلستان پیدا می شود، یک زوج به ظاهر معمولی مورد توجه کارآگاهان این پرونده قرار می گیرند و...
سونگ چون به یک قاشق طلایی جادویی دست پیدا می کند که به او اجازه می دهد که زندگی اش را با دوست ثروتمندش عوض کند. حالا او باید تصمیم بگیرد که کدام یک از زندگی ها ارزش انتخاب دارند و...
وقتی اِولین اِلستر ثروت پسرعموی دورافتادهاش را به ارث میبرد، تصور میکند که بالاخره بخت با خانوادهاش یار شده است. اما آنها نمیدانند که همراه با این ثروت، یک نفرین خانوادگی هم به آنها رسیده — و حالا باید هر کاری بکنند تا قربانی بعدی این نفرین نشوند.