۱۲ ساعت از روزهای وحشت کرونا: نیمهشب، زلزلهای به بزرگی ۵ ریشتر تهران را لرزاند. مردم از وحشت زلزلهای مهیبتر، خانههایشان را ترک کردند و تا صبح در خیابانها ماندند. در این میان، میثم و شادی، زوجی که در میان جمعیت حضور داشتند، نمیدانستند که این شب، آخرین شب زندگیشان کنار هم خواهد بود.
فیلم
آنکور، قربانی بیعدالتی، در کشوری غریبه به مرگ محکوم شده است. اما ساتیا، خواهر مقاوم و بیپروا، آماده است که برای نجات برادرش هر مرزی را بشکند. او میداند که راهی خطرناک و پر از موانع پیش رو دارد، اما هیچ چیزی نمیتواند اراده پولادین او را متزلزل کند
ریشی به خاطر اشتباهی که دوستش یاجی مرتکب میشود، عاشق دختری به نام تارا، یک راننده مسابقهای تازهکار، میشود. رابطهی ریشی و تارا که قرار بود نزدیک و عاشقانه باشد، از هم پاشیده میشود. ریشی با پیشنهاد یاجی به لندن میرود و بهعنوان کارآموز در یک پیست مسابقه کار میکند، تا شاید سرنوشت جدیدی برای خود رقم بزند.
مردی که اسیر خشم و عصبانیت است، در سفری برای بازگرداندن خواهر باردارش به خانه، با تغییراتی بزرگ و غیرمنتظره در زندگی خود مواجه میشود.
در سال ۲۲۰۰، نائوکی و مایومی در یک اقامتگاه مجلل و شناور در فضا زندگی میکنند. از بیرون، به نظر زوجی کامل و بینقص میرسند، اما در پشت این ظاهر زیبا، نائوکی به طور مخفیانه در جستجوی انتقام از همسرش است. او مایومی را به یک اندروید تبدیل میکند تا انتقام خود را بگیرد و نسخهای از ایدهآلهای شخصیاش را خلق کند.
در سرزمینی پر از شمشیر و جادو، گروهی از راهزنان از دسته خود جدا میشوند تا از یک دختر کوچک محافظت کنند. این تصمیم آنها را در برابر دوستان قدیمی و رهبر پیشینشان قرار میدهد، کسی که زمانی همچون پدری برایشان بود.
رابطه پیچیده کراوون با پدر بیرحمش، نیکولای کراوینوف، او را در مسیری انتقامجویانه با عواقب وحشیانه آغاز میکند و به او انگیزه میدهد که نه تنها به بزرگترین شکارچی جهان، بلکه به یکی از ترسناکترین شکارچیان جهان تبدیل شود.
ماریا کالاس، بزرگترین خواننده اپرای جهان، آخرین روزهای زندگی خود را در پاریس دهه ۱۹۷۰ میگذراند، در حالی که با هویت و زندگی خود روبهرو میشود.
در دل سرزمین اسرارآمیز آز، الفابا، دختری سبزپوست که از نگاه همه مطرود و منفور است، ناچار میشود زندگیاش را با گلندا، بانوی محبوب و اشرافزادهی دانشگاه شیز، تقسیم کند. اما پشت لبخندهای پر زرق و برق گلندا و نگاه تیزبین الفابا، ماجرایی از دوستی، رقابت و سرنوشت آغاز میشود. در حالی که یکی تبدیل به جادوگر نیک میشود و دیگری به جادوگر شرور غرب بدل میگردد، رابطهی آنها زیر فشار تصمیمات سرنوشتساز قرار میگیرد.