یک نویسندهی جوان به ملک دورافتادهی یک ستارهی افسانهای موسیقی پاپ دعوت میشود؛ کسی که سی سال پیش بهطرزی مرموز ناپدید شده بود. در میان چاپلوسانِ حلقهبهگوش آن ستاره و خبرنگاران مست و بیخود، او ناگهان خود را در میانهی نقشهای پیچیده و تاریک از سوی آن ستاره میبیند.
آمریکا
والت (عاشق رابطههای سهنفره و متنفر از پوشیدن پیراهن) با یک بازیکن سابق حرفهای فوتبال آمریکایی، دوستی غیرمنتظرهای برقرار میکند؛ چرا که متوجه میشوند والت شاید واقعاً بهترین بازیکن تاریخ بولینگ باشد. تنها چیزهایی که سر راه آنها قرار دارد، نژادپرستی، اعتیاد به الکل و لیندا «خردکننده» کرسون است.
آنامیکا، فرزند یک ازدواج مختلط، به دلیل اینکه از شروع زوال عقل رنج می برد، نزد مادر جدا شده اش سادانا به خانه باز می گردد. آنا به محله ای برمی گردد که به سختی به یاد می آورد، نزد زنی که گاهی او را به یاد نمی آورد.
در منطقهای دورافتاده و وحشی، گروهی از دوستان پس از تصادف با یک زن ناشناس و کشتن تصادفی او، به یک کیف پر از پول برمیخورند. آنها برای تصاحب پول، تصمیم میگیرند جسد را مخفی کنند. اما این تصمیم آنها را گرفتار مشکلی بسیار بزرگتر میکند، زمانی که صاحب مرموز کیف به دنبالشان میآید.
ویولت، مادری بیوه که پس از سالها برای اولین بار قرار ملاقات دارد، به رستورانی مجلل میرود و با دیدن هنری، مردی جذابتر و خوشبرخوردتر از حد انتظارش، احساس آرامش میکند. اما این ارتباط شیرین بهتدریج رو به تلخی میگذارد، چرا که ویولت با پیامهای ناشناس و آزاردهندهای که روی گوشیاش ظاهر میشوند، ابتدا عصبی و سپس وحشتزده میشود.
یک مشاور املاک پس از سالها دوری از گذشتهاش، دوباره به دنیایی که پشت سر گذاشته بود کشیده میشود. زمانی که همدست سابقش با پیامی تهدیدآمیز ظاهر میشود، او ناچار است با گذشتهای که هرگز بهطور کامل پشت سر نگذاشته بود روبهرو شود؛ بهویژه حالا که برادرش، یک جنایتکار قدرتمند، نیز به دنبال اوست.
یک قایقسواری آخر شب در نیویورک به نبردی ناامیدانه برای بقا تبدیل میشود، زمانی که یک موش بازیگوش به هیولایی واقعی بدل میگردد.
جان دورسی، کلانتر تحت فشار، در آستانهی از دست دادن همسر و شغلش است. او با باچ هایدن، مارشال قلدر ایالات متحده، همراه میشود تا یاغیای به نام امیلی روسک را به گروگان بگیرند. اما با آغاز نبردی از ارادهها، امیلی موفق میشود گروه تعقیب را به جان هم بیندازد. با نزدیک شدن همسر مهاجم امیلی و دار و دستهاش، امیلی و جان درمییابند که برای زنده ماندن به یکدیگر نیاز دارند.
تال و ماریا پس از اینکه متوجه می شوند برادر بزرگترشان مسئول مخفی کردن اطلاعات ارزشمندی است، ادیسون بی میل را برای پاسخ ردیابی می کنند.
وندی دارلینگ برای نجات برادرش مایکل از چنگال پیتر پن شرور، که قصد دارد او را به نورلند بفرستد، راهی سفری خطرناک میشود. در این مسیر، او با تینکربلی پیچیده و مرموزی روبهرو میشود که به چیزی که تصور میکند گرد جادویی پریان است، اعتیاد دارد.