گروهی از افراد که انگیزهای عمیق برای تغییر در درون خود دارند، تصمیم میگیرند از جامعه روی برگردانند. آنها همهچیز را پشت سر میگذارند و آیندهی خود را به سرزمین خشن و دورافتادهی گالاپاگوس گره میزنند.
ایتالیا
داستانی در دوران جنگ داخلی آمریکا را روایت میکند. رویدادهای آن در سال 1862 رخ میدهد و به گروهی از سربازان داوطلب اتحادیه میپردازد.
داستان در سال ۱۳۰۱، در واپسین روزهای دوران قرون وسطی روایت میشود؛ جایی که مشهورترین عاشقان ناکام تاریخ، سرنوشت را دگرگون میکنند و حقیقتی را فاش میسازند که آیندهی امپراتوری را تحت تأثیر قرار میدهد
در طی سفری به سیسیل در سال 1920، لوئیجی پیراندلو با اونوفریو پرینسیپاتو و سباستیانو ولا ملاقات میکند، دو بازیگر که در حال تمرین نمایشی جدید با بازیگران دراماتیک آماتور خود هستند. این دیدار شگفتی های بزرگی را به همراه دارد.
پس از بیست سال دوری، اودیسئوس فرسوده و غیرقابلشناسایی به سواحل ایتاکا میرسد. پادشاه سرانجام به خانه بازگشته است، اما از زمانی که برای جنگ تروآ راهی شد، بسیاری چیزها در سرزمینش تغییر کردهاند.
آندریا، نوجوانی 15 ساله با استعداد در آوازخوانی، در یک گروه کر مذهبی پذیرفته میشود و دوستی نزدیکی با همکلاسیاش، کریستین، برقرار میکند. اما پس از انتخاب آندریا برای اجرای ویژه، حسادت کریستین منجر به افشای رازهای شخصی آندریا و تحقیر او در مدرسه میشود و...
سه نفر از جنایتکاران ناامید وارد خانه روستایی دورافتاده یک طلافروش مسن و همسرش میشوند. اما اهداف انتخاب شده آنها بسیار بیدفاعتر از آن چیزی است که به نظر میرسد.
الکس، یک مهندس صدا، به طور تصادفی صداهای مرموز را ضبط می کند: پیام های ناراحت کننده ای از زندگی پس از مرگ که او را از خطر قریب الوقوع و وحشتناک هشدار می دهد.
در سال ۱۹۴۴، «دین بری»، یک ملوان آمریکایی ۲۳ ساله، وارد ناپل میشود؛ شهری که پس از آزادسازی ایتالیا در اثر بمباران به ویرانهای تبدیل شده است. دین با «لوسیا» آشنا میشود، دختری جوان و بسیار فقیر که به شدت عاشقش میشود. دو سال بعد، با پایان خدمت، دین مجبور میشود به نیوجرسی بازگردد و لوسیا در ناپل تنها و باردار باقی میماند.
انسانهایی که توانایی تبدیل شدن به حیوانات را دارند، برای زندگی در میان دیگران بدون فاش شدن قدرتهای ویژهشان با دشواری روبهرو هستند. این گروه تلاش میکند آگاهیبخشی کند و دیدگاه جهانی دربارهی جنگلزدایی و اهمیت زیستگاههای طبیعی را تغییر دهد. اما هنگامی که این تلاشها نتیجهای نمیدهد، ناچار میشوند خود وارد عمل شوند.
دوبله
دانلود فیلمدر دل شلوغیهای مومبای، پرابها، پرستاری که زندگیاش به هم ریخته است، روزهای سختی را میگذراند. اما وقتی از همسر جداشدهاش هدیهای غیرمنتظره دریافت میکند، احساسات جدیدی در او بیدار میشود. آنو، هماتاقی جوان و سرزنده او، که به دنبال فضای خصوصی بیشتری هست، با موانع زیادی مواجه است. در نهایت، سفر آنها به یک شهر ساحلی به آنها فرصت میدهد تا فضای آرامی پیدا کنند و در آنجا آرزوها و خواستههایشان را دنبال کنند.
در اواخر دهه ۱۹۴۰ ایتالیا، مادری تصمیم دشواری میگیرد و پسرش را به شمال میفرستد، جایی که او نگاهی به زندگی جدیدی دور از فقر میاندازد.
اینها سالهای جنگ جهانی اول است و دکتر استفانو زورزی روزهای خود را در درمانگاه معافیت در یکی از شهرهای بزرگ شمال ایتالیا میگذراند، جایی که نه تنها از سربازانی که از کشتار جبهه بازمیگردند مراقبت میکند، بلکه با شبیهسازی و خودآزاری کسانی که امیدوارند معاف شوند، مبارزه میکند و آنها را به دادگاه نظامی میفرستد. اگرچه استفانو تمام تلاش خود را برای درمان سربازان و بازگرداندن آنها به جبهه میکند، دکتر جولیویو فارادیو آنها را بیمار میکند یا به آنها کمک میکند تا خود را بهاندازه کافی زخمی کنند که معاف شوند. این دو پزشک که در دانشگاه با یکدیگر تحصیل کرده و دوستان صمیمی بودهاند، نه تنها بهطور مخفیانه در سطح حرفهای با یکدیگر به رقابت میپردازند، بلکه در سطح احساسی نیز با هم رقابت دارند: هر دو به آنا، پرستار شجاع و با شخصیت قوی، مرتبط هستند. اما زمانی که اپیدمی بزرگ تب "اسپانیایی" در سال ۱۹۱۸ فرا میرسد، زمان عشق، سیاست و علم بهطور خطرناکی با یکدیگر درهم میآمیزند...