نیک بیانکو پس از گذراندن یک سال زندان به جرم ضرب و شتم، تصمیم میگیرد دوباره با عشق زندگیاش ملاقات کند، اما متوجه میشود که او معشوقه جدیدی به نام چستر پیدا کرده است... که اتفاقاً مأمور آزادی مشروط نیک نیز هست.
آمریکا
یک کشیش با ایمانی متزلزل، به تحقیق درباره مرگ معمایی افسانهای محلی معروف به «پسر وحشی» میپردازد و در این مسیر، پیوندهای هولناکی با شیاطین درونی خود کشف میکند.
داستان در پسزمینهی یک زمین پساآخرالزمانی اتفاق میافتد که نیمکرهی شرقی آن توسط یک شرارهی خورشیدی عظیم نابود شده و آنچه از حیات باقی مانده، در اثر تشعشعات و بارشهای اتمی جهشیافته است. داستان حول محور گروهی از شکارچیان گنج میچرخد که در حالی که با شکارچیان رقیب، جهشیافتهها و دزدان دریایی روبرو هستند، اشیایی مانند مونالیزا، سنگ روزتا و جواهرات سلطنتی را استخراج میکنند.
در سال ۱۹۹۳، آمنه، دختر شش ساله مورین، توسط شوهر سابقش، کریم، از کشور خارج میشود. پس از سالها تلاش ناموفق برای یافتن او، مورین با یک شکارچی حرفهای کودکان ربوده شده در سطح بینالمللی آشنا میشود که به او قول میدهد در ازای همکاری با آمنه، به او در یافتن او کمک کند.
چهار دزد که در مرکز دارتمور منزوی شدهاند، خود را در جایی پنهان میکنند و هیچ کاری جز شمردن پول و زمان برای کشتن ندارند.
چارلز بلیکی، یک مرد آفریقایی-آمریکایی ساکن ساگ هاربر، در زندگی روزمرهاش دچار مشکل شده، بدشانس است و در آستانه از دست دادن خانه اجدادیاش قرار دارد که ناگهان یک تاجر سفیدپوست عجیب و غریب با لهجه اروپایی پیشنهاد اجاره زیرزمینش را برای تابستان میدهد.
یک مادر مجرد به همراه دو فرزندش، با کمک روح برادر مرحومش که معتقد است آنها میتوانند با وجود وضعیت روحی برادرش، ایدههای مبتکرانهای داشته باشند، یک هتل جنزده را اداره میکند.
افسر پلیس فرانتس پودولسکی در حال بررسی یک قتل هولناک است.
پس از اینکه انتقامجویان توسط طاعون زامبیها تسخیر میشوند، گروهی از بازماندگان کلید پایان دادن به این مردگان متحرک ابرقدرت را کشف میکنند و در یک چشمانداز پادآرمانشهری به مسابقه میپردازند و جان خود را برای نجات دنیایشان به خطر میاندازند.
داستان در قرن چهاردهم، در دوران امپراتوری مقدس روم روی میدهد؛ جایی که ملتهای اروپا برای برتریطلبی بهشدت با یکدیگر رقابت میکنند. در این میان، اتریشیهای جاهطلب که در پی گسترش قلمرو خود هستند، به سوی سوئیس ـ کشوری آرام و روستایی ـ دستدرازی میکنند.