پس از یک سرقت ناموفق، دو مرد به یک مرکز علمی دورافتاده و بیجان پناه میبرند و ناخواسته یک هیولا را در درون خود بیدار میکنند.
دلهره آور
ویولت، مادری بیوه که پس از سالها برای اولین بار قرار ملاقات دارد، به رستورانی مجلل میرود و با دیدن هنری، مردی جذابتر و خوشبرخوردتر از حد انتظارش، احساس آرامش میکند. اما این ارتباط شیرین بهتدریج رو به تلخی میگذارد، چرا که ویولت با پیامهای ناشناس و آزاردهندهای که روی گوشیاش ظاهر میشوند، ابتدا عصبی و سپس وحشتزده میشود.
وقتی پسرش درون کنسولگری آمریکا ناپدید میشود، سارا، سرباز سابق نیروهای ویژه، هر کاری از دستش برمیآید برای پیدا کردن او انجام میدهد — و پرده از یک توطئهی تاریک برمیدارد.
افسر سابق نیروهای ویژه، فاتح سینگ، زمانی که دختری قربانی یک باند جرایم سایبری میشود، دوباره وارد عمل میشود. آیا میتواند پیش از آنکه دیر شود، این مافیا را نابود کند؟
سوهی که زندگی خوشبختی را در کنار همسر دوستداشتنیاش و نوزادی که در راه داشت میگذراند، روزی از خواب بیدار میشود و میبیند که همسرش درست بالای تختشان خودکشی کرده است. پیش از آنکه بتواند مرگ او و شوکی که باعث از دست دادن فرزندش شده را هضم کند، متوجه میشود که شوهرش خانهای را در منطقهای دورافتاده برای او به ارث گذاشته است. چطور ممکن بود که سوهی از وجود چنین مکانی بیخبر باشد؟ این خانه مرموز همه چیزهایی را داشت که آنها در رؤیای خود از یک خانه آرزو میکردند، اما پس از فروکش کردن جذابیت اولیه، حسی وهمآلود در فضا باقی میماند. سوهی که احساس میکند نیرویی ناشناخته جانش را تهدید میکند، کمکم به این خانه مشکوک میشود و باور میکند که این مکان با مرگ همسرش ارتباطی دارد. هرچه شک او بیشتر میشود، اتفاقات عجیبتری رخ میدهد.
زنی در سیارهای دورافتاده از خواب بیدار میشود و درمییابد که اعضای خدمه ایستگاه فضاییاش به طرز وحشیانهای کشته شدهاند. تحقیقات او دربارهی آنچه رخ داده، زنجیرهای هولناک از اتفاقات را به راه میاندازد.
یک اپراتور خط تلفن پیشگیری از خودکشی در نیمهشب، تماسی نگرانکننده دریافت میکند؛ تماسگیرنده ادعا میکند که خودش است و جزئیات شخصیای را میداند که فقط خودش میتواند بداند. این تماسگیرنده تهدید میکند که ظرف یک ساعت به زندگیاش پایان خواهد داد، و اپراتور را وارد یک رقابت پرتنش و احساسی با زمان میکند. در حالی که زمان به سرعت میگذرد، او باید با عمیقترین ترسهایش روبهرو شود و حقیقت را کشف کند... پیش از آنکه برای نجات «خودش» دیر شود.
پس از مرگ همسرش، رامونا که حالا بیوه شده، برای بزرگ کردن دو فرزندش تلاش میکند، اما با ورود زنی مرموز که تواناییهای ماورایی دارد، با چالشهای تازهای روبهرو میشود.
زمانی که گروهی از فعالان رادیکال مراسم سالانهی یک شرکت انرژی را تصرف کرده و ۳۰۰ نفر را به گروگان میگیرند، یک سرباز سابق که اکنون به عنوان شیشهشوی مشغول به کار است و در ارتفاع ۵۰ طبقهای از نمای بیرونی ساختمان معلق مانده، باید افرادی را که در داخل گرفتار شدهاند – از جمله برادر کوچکش – نجات دهد.
یک جامعهستیز بینهایت عاشقپیشه از یک بیمارستان روانی فرار میکند و به خانهی یک ستارهی پاپ دههی نود حمله میکند. او فقط میخواهد دوست داشته شود؛ اما او فقط میخواهد زنده بماند.
هنگامی که یک زندانی مرموز به زندانش منتقل میشود، کلانتر یک شهر مرزی با خشم یک کارتل بیرحم روبهرو میشود.
یک بازرس پلیس که تنزل درجه یافته است، به تحقیق دربارهی یک باند جعل جواهرات میپردازد و درگیر دنیایی خطرناک از جرم و جنایت میشود که جانش را به خطر میاندازد.
این فیلم بر اساس رویدادهای واقعی ساخته شده و داستان آن در دهه 1970 فلوریدا روایت میشود. محور اصلی داستان، دختر 14 سالهای به نام آنی است که متوجه حضور مردی مرموز در ون سفید میشود که بهطور مداوم او را تعقیب میکند. با این حال، والدینش این ماجرا را جدی نمیگیرند و آن را خیالات نوجوانانه میدانند و...