این فیلم بر اساس رویدادهای واقعی ساخته شده و داستان آن در دهه 1970 فلوریدا روایت میشود. محور اصلی داستان، دختر 14 سالهای به نام آنی است که متوجه حضور مردی مرموز در ون سفید میشود که بهطور مداوم او را تعقیب میکند. با این حال، والدینش این ماجرا را جدی نمیگیرند و آن را خیالات نوجوانانه میدانند و...
هیجان انگیز
دِو آمبر، پلیسی بیرحم، درست پس از حل یک پروندهی قتل، در یک حادثه حافظهاش را از دست میدهد. اکنون او باید دوباره این پرونده را بررسی کند، در حالی که باید فقدان حافظهاش را از همه پنهان نگه دارد، جز از معاون کمیسر پلیس، فرحان خان.
پدری محبتآمیز برای جشن تولد پسرش یک لباس دلقک پیدا میکند، اما متوجه میشود که این لباس بخشی از یک نفرین شیطانی است که پوشندهاش را به یک قاتل تبدیل میکند.
وکیل قدرتمند، مارلی، با شخصیترین پرونده زندگیاش روبهرو میشود؛ زمانی که مأمور میشود حقیقت پشت قتل شوهر بهترین دوستش، فِلا، را کشف کند. با کمک دوستپسرش – که پلیس سابق و اکنون کارآگاه خصوصی است – جستوجوی مارلی برای رسیدن به واقعیت، او را وارد مسیر پرمخاطرهای از فریب و خیانت میکند.
وقتی دختر رویاهایش ربوده میشود، نیت که مردی عادی است، ناتوانیاش در حس کردن درد را به یک قدرت غیرمنتظره تبدیل میکند تا برای نجات او بجنگد.
این فیلم حول محور زنی به نام کلارا میچرخد که میان زندگی خود و شوهرش باید یکی را انتخاب کند، و این انتخاب به دستان یک قاتل مرموز به نام “قاتل تقویم” گره خورده است...
مانوئل با مادرش به خانه سابقشان در یک محله طبقه متوسط برمی گردد. پریادارشینی و دوستانش که به نیت او مشکوک هستند، شروع به جمع آوری سرنخ هایی می کنند و متقاعد می شوند که او ممکن است چیز شومی را پنهان کند.
گروهی از خواهر و برادرها وجود دارند که مهارت ویژهای در سرقتهای بزرگ دارند. پس از سرقت محمولهای از شمشهای طلا در فرودگاه و به لرزه درآوردن کشور، برادر بزرگتر گروه آنها را وادار میکند که زندگی مجرمانه خود را کنار بگذارند. اما وسوسهی یک حلقهی گرانبها باعث میشود یکی از برادران تسلیم شود و گرفتار گردد. حالا، برای نجات او، سیاریف، خیرول، اِما، امیردین و روزلند باید دوباره به دنیای خلاف بازگردند و جسورانهترین سرقت خود را برنامهریزی کنند.