داستان شیبپور بدنام در دهه هفتاد، جایی که ظهور یک زن گانگستر زیر نظر پلیس و دولت بنگال غربی قرار می گیرد.
هیجان انگیز
کشیش شهر کوچکی مجبور میشود تا پنج سال بعد محکومی را که به خاطر قتل همسرش بخشیده است به شهر بازمیگردد، در حالی که کلانتر شهر به تحقیق درباره قتل دیگری میپردازد که ممکن است مرتبط باشد.
Nelakonda Bhagavanth Kesari در مورد معامله حتی با یک تاجر قدرتمند که برای او پول خرج کرده است، قاطعانه است. او آماده است تا در برابر دشمن سرسخت مبارزه کند و مسائل آنها را دوستانه حل کند.
یک مرد جوان سابق، آزادی تازه یافته خود را به خطر می اندازد تا دختر هم زندانی خود را که از هم جدا شده است، بیابد، و ناآگاهانه شیطانی را از گذشته خود مستقیماً به آستان او می آورد.
یک وکیل درگیر پرونده قتلی می شود که به گذشته تاریک او مرتبط است.
پس از پایان شورش جمعه سیاه با تراژدی، یک قاتل مرموز با الهام از شکرگزاری پلیموث، ماساچوست - زادگاه تعطیلات بدنام - را به وحشت می اندازد.
کارآگاه یوجی کودو برای دیدن مادرش که با وضعیت جسمی وخیم در بیمارستان بستری است، ماشین خود را میراند. سپس یوجی به طور تصادفی با ماشین خود به مردی برخورد می کند و آن مرد می میرد. یوجی در بیمارستان سعی می کند مرگ مرد را پنهان کند.
گروهی از افراد زندان شهر را ربودند و خواستار آزادی روح شدند و یا در جای دیگر همه جنایتکاران آزاد خواهند شد.
بنی برای رئیس جرایم مدرسه قدیمی آبه کار می کند، آبه شخصیت های متعددی دارد و در یک جنگ گروهی با فرانکی بدنام است. کین مرگبارترین شخصیت آبه است، 24 ساعت آینده یک قاتل خواهد بود. امروز روز خوبی برای مردن است.
زندگی یک خانواده ثروتمند زمانی که دختر 18 ساله یکی از دوستان خانواده برای چند ماه با آنها زندگی می کند بهم می ریزد.