جوانی از یک شهر کوچک معدنی با خانوادهای ثروتمند و گذشتهای مشکوک درگیر میشود.
درام
اینها سالهای جنگ جهانی اول است و دکتر استفانو زورزی روزهای خود را در درمانگاه معافیت در یکی از شهرهای بزرگ شمال ایتالیا میگذراند، جایی که نه تنها از سربازانی که از کشتار جبهه بازمیگردند مراقبت میکند، بلکه با شبیهسازی و خودآزاری کسانی که امیدوارند معاف شوند، مبارزه میکند و آنها را به دادگاه نظامی میفرستد. اگرچه استفانو تمام تلاش خود را برای درمان سربازان و بازگرداندن آنها به جبهه میکند، دکتر جولیویو فارادیو آنها را بیمار میکند یا به آنها کمک میکند تا خود را بهاندازه کافی زخمی کنند که معاف شوند. این دو پزشک که در دانشگاه با یکدیگر تحصیل کرده و دوستان صمیمی بودهاند، نه تنها بهطور مخفیانه در سطح حرفهای با یکدیگر به رقابت میپردازند، بلکه در سطح احساسی نیز با هم رقابت دارند: هر دو به آنا، پرستار شجاع و با شخصیت قوی، مرتبط هستند. اما زمانی که اپیدمی بزرگ تب "اسپانیایی" در سال ۱۹۱۸ فرا میرسد، زمان عشق، سیاست و علم بهطور خطرناکی با یکدیگر درهم میآمیزند...
در پی یک سرنخ، جیکوب به جستجوی یک شکارچی جایزهگیر میپیوندد. بریگام یانگ وارد فورت بریجر میشود. سارا، دوین و آیزاک با شرارت روبهرو میشوند.
این فیلم که بر اساس کتابی به همین نام ساخته شده است، داستان الهامبخش پسری ۱۲ ساله را روایت میکند که پس از جدا شدن از خانوادهاش بر اثر یک طوفان سریع، باید برای زنده ماندن در ماجراجویی نُه روزهاش در جنگلهای دورافتاده ایالت مین تلاش کند.
در تلاش برای دستیابی به رؤیای همیشگیاش برای نویسنده شدن، یومی گام جسورانهای برمیدارد و شغل خود را ترک میکند تا بر آمادهسازی برای یک مسابقه رماننویسی تمرکز کند. از سلول برنامهریز که با دقت برنامه زمانی نوشتن را تنظیم میکند، تا سلول نویسنده که بیوقفه در جستجوی الهام است، و سلول خسیس که مراقب بودجه است، هر سلول با تمام توانش برای حمایت از یومی و آرزوهایش تلاش میکند. اما وقتی نگرانیها درباره آینده افزایش مییابند، سلول اضطراب بزرگتر و سایهافکنتر میشود و اراده یومی را زیر سؤال میبرد. حتی سلول عشق که زمانی شیرین و امیدوار بود، تلخ و بدبین میشود زیرا رابطه او با بابی دچار مشکلاتی میشود. با شدت گرفتن درگیریها میان سلولها، دهکده سلولها با بحرانی روبهرو میشود که پیش از این هرگز مانند آن را تجربه نکرده بود…
داستان فیلم در اوایل دهه 80 و 90 میلادی در گجرات جریان دارد. داستان ساختگی مردی که در ایالت گجرات امپراتوری می سازد، تنها ایالتی که هنوز برخی ممنوعیت ها را دنبال می کند. این داستان در مورد ظهور او و روابطش است که به او کمک می کند تا تبدیل به قدرتمندترین مرد ایالت شود…
زمانی که یک افسر اطلاعاتی وارد دنیای رود کالج می شود، رهبران دانشجو علیه یک سیاستمدار فاسدی که برای دو نسل جوانان کالج را برای دستاوردهای سیاسی خود دستکاری کرده است، مقابله می کنند. الهام گرفته از رویدادهای واقعی
کارآگاه کت داناوان با گذشتهاش روبهرو میشود زمانی که با مردی که روزی او را دوست داشت روبهرو میشود و خبری درباره کسی که از او متنفر است میشنود.
مکبث با جادوگرانی روبهرو میشود که پادشاهیاش را پیشبینی میکنند. بانوی مکبث نقشهای برای تصاحب تاج و تخت طرح میریزد. احساس گناه و پارانویا آنها را در بر میگیرد، در حالی که شورشها و سقوط بانوی مکبث به نابودیشان منجر میشود و پیشگوییها به شکلی شوم آشکار میگردند.
راکش، مکانیکی جوان و خوشقلب، باید در برابر رانکیرِدی، یک زمینخوار بیرحم، بایستد تا گاراژ محبوب و اجدادیاش را نجات دهد. اما این مبارزه نه تنها به جنگی برای عدالت تبدیل میشود، بلکه پرده از حقیقتهایی غیرمنتظره برمیدارد.
در آستانهی ضدانقلاب رومانی در سال ۱۹۸۹، شش زندگی در میان اعتراضات و کشمکشهای شخصی به هم گره میخورند و به سقوط انفجاری چائوشسکو و رژیم کمونیستی منتهی میشوند.
سه نوجوان که به طور عجیبی توسط سرنوشت انتخاب شدهاند، قادرند با عطسه به بیست سال آینده سفر کنند. اما در برابر تهدیدی که میتواند دنیا را نابود کند، آنها تنها با حماقت و تواناییهای بسیار محدود خود مواجه هستند. برادران 'کینگ بمب' که ذهنی پیچیده دارند و ظاهرشان مانند بزرگسالان است، تنها امید آنها برای نجات دنیا هستند. آیا این تیم از بچهها میتوانند با دشمنان خود مقابله کنند و آینده را نجات دهند؟
تاکاگی که اکنون به یک مربی حرفهای تبدیل شده است، به مدرسهی قدیمیش برمیگردد، جایی که نیوشیکاتا، همکلاسی سابقش که روزگاری هدف شوخیهایش بود، حالا معلم تربیت بدنی شده است. اما هنوز هم همان بازیهای قدیمی ادامه دارد، و رابطهی آنها حالا به شکلی جدید و پر از شوخیهای شیرین و دلنشین شکل میگیرد.