کمدی

چاپلین بعد از کار و سرگرمی در رستوران و خوردن نهار خود، تصمیم میگرد برای ورزش به اسکیت برود و…

داستان این فیلم کمدی به این شرح است که بعد از اینکه پسری جوان به اسم “جیسون” مقاله ی درسی خود را تکمیل می‌کند، به طور اتفاقی راهش به سوی یک کارگردان هالیوودی باز می‌شود. کارگردان به او پیشنهاده یک فیلم اکشن می دهد و جیسون برای فیلم به لوس آنجلس سفر می‌کند و…

در حالیکه ارنست در اطراف یک خانه چوبی در حال ساخت، با دستگاه فلزیاب خود مشغول جستجو به دنبال گنج است، به طور اتفاقی یک گوی فلزی بزرگ و سپس یک توپ غول آسا می یابد. این توپ و گلوله عظیمش متعلق به جنگهای دوران استقلال بریتانیا هستند…

 دو خدمتکار بی عرضه توسط یک هیئت مدیره ی گیج استخدام می شوند تا برای خانواده ی سلطنتی غذا بپزند و سرو کنند…

آقای مگورریوم دارای یک فروشگاه اسباب بازی فروشی بزرگ و عجیب است که بهترین فروشگاه شهر میباشد. او در سن 243 سالگی فوت میکند و فروشگاه به محلی تاریک تبدیل می شود تا اینکه…

جیسون، یک طرفدار پر و پا قرص بروس لی است که پدرش صاحب یک باشگاه ورزشهای رزمی است. گروهی خلافکار به باشگاه پدر وی آمده و آنها را به مبارزه دعوت می کنند. پدر جیسون در نبرد با مبارزی به نام ایوان، شکست می خورد و دچار شکستگی پا می شود. روزی جیسون، بر مزار بروس لی حاضر می شود و در آنجا....

مامور ویژه و جاسوس موفق سازمان سیا  باب هو  (با بازی جکی چان) که در تمام ماموریت هایش سربلند بوده است، این بار در یکی از سخت ترین ماموریت های زندگیش وظیفه مراقبت از سه فرزند نامزدش را بر عهده دارد که رابطه خوبی با او ندارند و…

 یک کارمند کارخانه اسلحه سازی متوجه می‌شود که یک نوشیدنی انرژی‌زا همکارانش را به زامبی تبدیل کرده است، به همین دلیل این کارمند باید به کمک سایر همکارانی که هنوز تحت تاثیر این نوشیدنی نیستند، اداره‌ای پر از زامبی‌های خطرناک و مجهز به جدیدترین سلاح‌ها را نجات دهد و…

مردی به نام  مایک  که مغزش مغناطیسی شده، ناخواسته تمامی ویدیوهای VHS کلوپ رفیق اش را پاک میکند. این دو تصمیم میگیرند به همراه خانم  فیلویچ  تمامی این فیلم‌ها که  شیرشاه  و  روبو کاپ  هم جزوشان هست را بازسازی کنند…

دو دائم الخمر در یک هتل اقامت دارند. یکی از آنها همسرش را کتک میزند و دیگری از همسرش کتک میخورد! آنها از هتل خارج شده و با هم برخورد میکنند و…

یک دختر پاکستانی لال که نمیتواند حرف بزند در هندوستان گم میشود و هیچ راه برگشتی پیش رویش نیست. یک مرد متعهد و بزرگوار به خود قول میدهد تا او را به سرزمین مادری نزد خانواده اش برگرداند …

دکتر  دولیتل  دامپزشکی مشهوری است که میتواند با حیوانات صحبت کند. او به همراه دوستانش خانه خود در انگلستان را به سمت دریای بزرگ ترک میکند تا حلزون مشهوری را پیدا کند…

تیلدا ، قبل از اینکه پدر و مادرش بخواهند پدربزرگ محبوبش را بدلیل بیماری آلزایمر به خانه سالمندان ببرند، تصمیم میگیرد او را به آخرین ماجراجویی اش ببرد، تصمیمی که خانواده اش را تا مرز از هم پاشیده شدن پیش میبرد…