زنی برنامه ای خوش بینانه را برای گرد هم آوردن خانواده ناکارآمد خود تنظیم می کند. اما نقشه های مادرشوهرش همه چیز را تغییر می دهد و ...
کمدی
با انگیزهای شخصی، معلمی در یک مرکز بازپروری نوجوانان، گروهی از نوجوانان دردسرساز را متقاعد میکند تا در یک مسابقه ساخت مجسمههای برفی در ژاپن شرکت کنند.
صاحب ثروتمند یک هتل، کارگردانی را استخدام میکند تا یک دهکده قرن هجدهمی بسازد. او پسر لوس و نازپروردهاش را بیهوش کرده و میرباید، سپس او را در این دهکده رها میکند تا فکر کند به گذشته سفر کرده است. هدف او از این نقشه، آموزش فروتنی به پسرش از طریق زندگی بهعنوان یک روستایی ساده، آن هم تحت نظارت کامل، است.
پدری به همراه دخترش در راه یک سفر آخر هفته، بهطور تصادفی با یک تکشاخ برخورد کرده و آن را میکشند. در مقصد، رئیس میلیاردر پدر قصد دارد از ویژگیهای شفابخش معجزهآسای این موجود افسانهای سوءاستفاده کند.
یک مزدور مأموریت پیدا میکند تا هدفی را در یک هواپیما ردیابی کند، اما وقتی خود را در محاصره افرادی میبیند که قصد کشتن هر دوی آنها را دارند، مجبور میشود از او محافظت کند.
وقتی دخترش تصمیم میگیرد یک ویلای قدیمی و رو به ویرانی در توسکانی بخرد، اریک با عجله به ایتالیا میرود تا او را منصرف کند— اما در عوض، زیبایی، عشق و معنای جدیدی در زندگی خود پیدا میکند.
یک جامعهستیز بینهایت عاشقپیشه از یک بیمارستان روانی فرار میکند و به خانهی یک ستارهی پاپ دههی نود حمله میکند. او فقط میخواهد دوست داشته شود؛ اما او فقط میخواهد زنده بماند.
وقتی دو برادر دوقلو یک میمون کوکی اسرارآمیز پیدا میکنند، مجموعهای از مرگهای هولناک خانوادهشان را از هم میپاشد. بیست و پنج سال بعد، این اسباببازی نفرینشده بار دیگر موجی از قتلهای وحشتناک را آغاز میکند و برادران از هم دورافتاده را مجبور میسازد با گذشتهی شوم خود روبهرو شوند.
وقتی دختر رویاهایش ربوده میشود، نیت که مردی عادی است، ناتوانیاش در حس کردن درد را به یک قدرت غیرمنتظره تبدیل میکند تا برای نجات او بجنگد.
زنی آرزوهای دوران کودکی خود را دوباره مرور می کند و برای رسیدن به اهداف قدیمی خود تلاش می کند، اما متوجه می شود که دنبال کردن این رویاهای مادام العمر او را به سفری پیش بینی نشده و غافلگیرکننده می برد.
رابطه و شهرت یک زوج تازه ازدواج کرده با دزدیده شدن سی دی ویدیوی آنها به خطر می افتد. داستان سفر آنها با ترن هوایی را دنبال میکند تا سیدی را بازیابی کنند و مجموعهای از مشکلات غیرمنتظره را در طول راه طی کنند.
مانوئل با مادرش به خانه سابقشان در یک محله طبقه متوسط برمی گردد. پریادارشینی و دوستانش که به نیت او مشکوک هستند، شروع به جمع آوری سرنخ هایی می کنند و متقاعد می شوند که او ممکن است چیز شومی را پنهان کند.
میکی بارنز، قهرمانی غیرمنتظره، خود را در شرایطی خارقالعاده مییابد؛ او برای کارفرمایی کار میکند که نهایت تعهد به شغل را میطلبد… یعنی مردن برای امرار معاش.