یک بمب هستهای در لسآنجلس منفجر میشود و کشور به آشوبی بیسابقه فرو میرود. جف اریکسون، سرباز سابق گرین بریت و خانوادهاش به پناهگاهی به نام «هوماستد» پناه میبرند، یک دژ عجیب و غریب که توسط یک فرد آمادهباش در کوهستان ساخته شده است. با نزدیک شدن تهدیدات خشونتآمیز و شرایط آخرالزمانی به مرزهای آنها، ساکنان هوماستد در شگفتند که: یک گروه از مردم چقدر میتوانند در برابر خطرات طبیعت انسانی و خونریزی در آستانه درهایشان مقاومت کنند؟
درام
ادوارد، بازیگری که آرزوی شهرت دارد، تحت یک عمل پزشکی شدید قرار میگیرد تا ظاهرش را به طور اساسی تغییر دهد. اما چهره جدیدی که رؤیایش را داشت به کابوس تبدیل میشود؛ او نقش اصلیای که همیشه برای آن ساخته شده بود را از دست میدهد و به شدت وسواس پیدا میکند تا هر طور شده آنچه را که از دست داده، پس بگیرد.
سه زن از اقشار مختلف جامعه به طور مرموزی ناپدید میشوند. کارآگاهان تلاش میکنند ارتباطی بین آنها پیدا کنند، چرا که این زنان به نظر میرسد که ناگهان و بدون هیچ اثری ناپدید شدهاند. با گذشت زمان، این زنان رابطهای غیرمنتظره شکل میدهند که به کلید بقای آنها تبدیل میشود.
لیز نیلز مسئول تأمین امنیت یک شاهد تا زمان برگزاری دادگاه است. اما هنگامی که در پناهگاه محل اقامت شاهد، تیراندازی رخ میدهد، او در بهت و حیرت فرو میرود. شرایط زمانی بحرانیتر میشود که لیز متوجه میشود
زندگی یک گدا زمانی دگرگون میشود که یک حادثه ناگوار روال روزانهاش را به هم میزند. آیا او میتواند از پس موقعیتهای عجیب و شوخطبعی که پس از آن پیش میآید برآید؟
بزرگ نیک دوباره در تعقیب در اروپا است و به دانی نزدیک میشود، کسی که در دنیای خیانتبار دزدان الماس و مافیا پانتر معروف گرفتار شده است، در حالی که آنها نقشه یک سرقت بزرگ از بزرگترین بورس الماس جهان را میکشند.
یک خبرنگار هندی با یک حقیقت مرگبار مواجه میشود وقتی که قطاری پر از کارسِواکها در گودره به آتش کشیده میشود. سالها بعد، از او خواسته میشود تا به افشای حادثه سابارماتی که پشت آن گزارشی مدفون است، کمک کند..
گیر افتاده در جزیرهای متروکه، خانوادهای چهار نفره برای بقا تلاش میکنند، در حالی که گذشتهشان آشکار میشود و آنها را به ورطهای از اتفاقات دردناک فرو میبرد.
در تلاش برای زنده ماندن در کپنهاگ پس از جنگ جهانی اول، زن جوانی که باردار و بهتازگی بیکار شده است، توسط پیرمردی کاریزماتیک پناه داده میشود تا در ادارهی یک مرکز غیرقانونی فرزندخواندگی به او کمک کند. میان آن دو پیوندی غیرمنتظره شکل میگیرد، اما یک کشف ناگهانی همهچیز را تغییر میدهد.
ادوارد بروکس، دانشجوی دانشگاه کمبریج، روی یک پروژه تحقیقاتی محرمانه کار میکند که هرجومرجی غیرقابل تصور به دنبال دارد.
وقتی کوتارو بهطور تصادفی آتشی به پا میکند، خواهرها به خانه کودکیشان برمیگردند تا اوضاع را مدیریت کنند، همراه با بحثهای فراوان و خندههای بیپایان.
بازرس ارشد ژانت کیلبرن در جستجوی یک قاتل است که او را به دکتر سوفیا کریون میرساند.
درباره ارتباط شخصیت هاى اصلی فیلم با زادگاه، خانواده، سیاست و هویت گمشدهشان در شرایط اجتماعی جامعه است. فیلم درباره خانوادهاى از هم پاشیده است که هرکدام در گوشه اى از دنیا زندگى مىکنند. اما داستان زمانی جدی میشود که بیژن و همکارانش در انتخابات شکست می خورند و بیژن دچار عارضه مغزی میشود. این بهانه ای میشود تا مریم او را به پیش خود در قشم و به فضایی دور از سیاست منتقل کند…