پس از اینکه بشریت وجود زندگی پس از مرگ را تایید کرد، یک دانشمند به نام دکتر استیونسون تحقیقاتی را در سان فرانسیسکو آغاز میکند که طی آن داوطلبان با آگاهی از وجود زندگی پس از مرگ، میتوانند خودکشی بدون دردی داشته باشند. در این میان دو داوطلب از شهر نیویورک به نام رز و تدی به صورت تصادفی با یکدیگر روبرو شده و همراه با یک ماشین کرایهای، راهی سانفراسیسکو میشوند تا به زندگی خود پایان دهند اما…
کمدی
نوجوانی عادی و آرام که تلاش می کند با زندگی و دبیرستان جدید خود کنار بیاید و با شرایط سازگار شود، پس از آشنایی با یک دانش آموز جدید، ناخواسته درگیر افسانه های اسرارآمیزی می شود که...
زمانی که دو جسد در حیاط پشتی خانه ای در انگلستان پیدا می شود، یک زوج به ظاهر معمولی مورد توجه کارآگاهان این پرونده قرار می گیرند و...
زیگی، زنی موهاک از قبیلهی کاناواکه در حدود سیسالگی است که در تورنتو در حال پیشرفت در حرفهاش به عنوان یک اینفلوئنسر در شبکههای اجتماعی است. کمی پس از امضای قرارداد اسپانسری با
لیست پخش بیمارستان داستان پزشکان و پرستاران شاغل در مرکز پزشکی یولجه را روایت میکند. این مجموعه بر روی پنج پزشک متمرکز است که از زمان ورود به دانشکده پزشکی در سال ۱۹۹۹ با یکدیگر دوست بودهاند.
آبریل برای نجات مزرعه خانوادگیاش از فروش به نامزد سابقش به آرژانتین میرود. اما زمانی که تهدیدهای بیرونی مزرعه را در خطر میاندازند، آن دو مجبور میشوند با هم متحد شوند — و در این میان، شعله عشق میانشان دوباره روشن میشود.
داستان درخت گردو در سه بازه زمانی سالهای ۱۳۶۶، ۱۳۸۴ و ۱۳۹۵ روایت میشود و بر پایه داستان واقعی و تلخ زندگی فردی رنج کشیده اهل آذربایجان غربی، به نام قادر مولان پور در روستای مرزی رشهرمه در نزدیکی سردشت ساخته شدهاست؛ قادر و خانوادهاش درگیر فاجعه بمباران شیمیایی سردشت شدند.
گروه موسیقی "ایمپیلد رکتم" در زندان به سر میبرد، اما باید فرار کنند زیرا پدر گیتاریست بیمار شده و خانه و کسبوکار خانوادگی آنها در خطر تخریب قرار گرفته است. به آنها پیشنهادی برای اجرای یک جشنواره بزرگ داده میشود، اما به دلیل زندانی بودن و آماده نبودن، این پیشنهاد را رد میکنند.
پس از اعتراف نیک، باقی زوجها باید تصمیم بگیرند که آیا حقیقت را پیش از آنکه آن دچار آبروریزی عمومی شود، با او در میان بگذارند یا نه.
پس از از دست دادن مادر عزیزش، مردی همه چیز را به خطر میاندازد تا به افتخار او یک رستوران ایتالیایی راهاندازی کند؛ جایی که آشپزهای آن نُنّاها — یعنی مادربزرگهای واقعی — هستند.