فیلم

کلارنس که برای یافتن زندگی بهتر تلاش می کند، اسیر قدرت مسیح در حال ظهور می شود و به زودی همه چیز را به خطر می اندازد تا راهی به سوی وجود الهی بسازد...

تنش ها در آینده نزدیک در ایستگاه فضایی بین المللی با شروع درگیری در زمین شعله ور می شود. فضانوردان آمریکایی و روسی از زمین دستور دریافت می کنند: با هر وسیله ای که لازم است کنترل ایستگاه را به دست بگیرید.

داستان زنی که به همراه نوزادش سعی می کند راه خانه خود را پیدا کند زیرا یک بحران زیست محیطی لندن را در آب های سیل غرق کرده است...

کارل فردریکسن با اکراه موافقت می کند که با یک دوست ملاقات کند. اما مسلماً نمی داند که روز ملاقات چگونه پیش می رود. داگ که همیشه دوست مفیدی است وارد عمل میشود تا ناراحتیهای کارل قبل از قرار ملاقات را آرام کند و نکات امتحان شده و واقعی را ارائه دهد...

این فیلم یک درام/کمدی با بازی داگ استانهوپ در نقش یک کمدین استندآپ الکلی است که وقتی دوباره با پسری که هرگز نشناخته است ارتباط برقرار می کند، شانس دومی در زندگی پیدا می کند.

وقتی یک قتل مرموز در جشن تولد میلیاردر تبعیدی آشیش کاپور اتفاق میافتد، کارآگاه میرا رائو باید از تمام مهارتهای خود برای کشف انگیزههای فریبنده استفاده کند زیرا مظنونان خانواده و دوستان نزدیک کاپور هستند.

رماننویسی که از کسب سود از سرگرمیهای «سیاه» خسته شده است، از نام قلمی برای نوشتن کتابی استفاده میکند که او را به قلب ریاکاری و دیوانگی که ادعا میکند از آن بیزار است، میکشاند.

درحالیکه تمامی کودکان یک سرزمین، به بیماری ناشناختهای مبتلا شدهاند، سه مرد مرموز، به آنها وعدهی بهبودی میدهند. آنها با این روش، کودکان را دزدیده و شست و شوی مغزی میدهند اما فردی به نام «کلود» قصد دارد جلوی این کار را بگیرد.

فقط یک آرزو برای زنان بالیگار وجود دارد: برنده شدن در بخت آزمایی فر به شهر لورد فرانسه.

روژین یک زن جوان عراقی است که در آستانه شرکت در آزمون ورودی دانشگاه است. شیلان، خواهر بزرگتر روژین که از ازدواج ناراضی است، تصمیم می گیرد به هر قیمتی به او کمک کند تا بتواند زندگی آزادتری به او بدهد. بنابراین، خواهران به ناچار درگیر یک شبکه عظیم فساد می شوند که تمام بخش های جامعه را به هم متصل می کند.

"ویلارد" مردی جوان که با موشها رابطه خاصی دارد، از آنها برای پیشبرد اهداف شوم خود استفاده می کند...

مونیک از قرنطینه بیرون میآید تا دوست قدیمیاش را ببیند که گرفتار کابوسهای شبانه شده است. او خود را در یک منظره رویایی جهنمی می بیند که در آن باید با بزرگترین ترس های خود روبرو شود، در غیر این صورت این خطر وجود دارد که اصلاً وجود نداشته باشد.

یک هیولای افسانهای به نام پسر اکتبر ساکنان یک شهر کوچک در غرب میانه را به وحشت میاندازد. هنگامی که هر روز هالووین با چاقوی قصابی خود از مزارع ذرت برمیخیزد و به سمت کسانی میرود که آنقدر شجاع هستند که با او مقابله کنند...