در بالای فلات تبت. در میان درههای ناشناخته و غیرقابل دسترس، یکی از آخرین پناهگاههای دنیای وحش قرار دارد که جانوران نادر و ناشناختهای در آن زندگی میکنند. وینسنت مونیر، یکی از مشهورترین عکاسان حیات وحش جهان، سیلوین تسون (Sylvain Tesson) ماجراجو و رماننویس (در جنگل سیبری) را در آخرین ماموریت خود با خود همراه میکند. برای چندین هفته، آنها در جستجوی حیوانات منحصر به فرد در این دره ها کاوش می کنند و سعی می کنند پلنگ برفی را که یکی از کمیاب ترین و سخت ترین گربه های بزرگ برای نزدیک شدن است، ببینند.
فیلم
خانوادهای در هاوایی با مرگ قریبالوقوع بزرگترشان مواجه میشوند، زیرا ارواح گذشته در حومه شهر تسخیر میشوند.
پس از ربودن دخترش ، زارا تمام تلاش خود را برای بازگرداندن او انجام می دهد. با این حال ، وقتی او متوجه می شود که توسط رئیس پاتریک ، که قبلاً با او معامله کرده است ، هدف قرار گرفته است ، متوجه می شود که از گذشته پر دردسر او علیه او استفاده خواهد شد.
سه قهرمان شجاع و مبارز در یک جنگل بارانی زندگی میکنند. روزی جنگل آنان توسط یک مار شوم و بد طینت مواجه جنگی بزرگ میشود. حال آنان باید برای دفاع از جنگل برخیزند.
داستان تیم فوتبال جوانان موسوم به "گرازهای وحشی" که به دام افتاده و نجات چشمگیر آنها در سال ۲۰۱۸ اتفاق افتاد.
سه برادر که بهطور اتفاقی دوباره کنار هم قرار گرفتهاند، در مسیر زندگی عاشقانهشان پیش میروند، در حالی که حسادت بزرگان روستا کمکم شعلهور میشود.
این فیلم داستان یک جنگجوی افسانه ای را میباشد که فرصتی برای رستگاری می یابد و…
مردی خودش تبدیل به قانون شده جهت برطرف کردن فساد، به سراغ مسئولان می رود و یکی یکی با آنها تسویه حساب می کند و...
هپی گیلمور هنوز با دنیای گلف خداحافظی نکرده — نه به این زودیها. از زمان بازنشستگیاش پس از اولین قهرمانی در تور، حالا او دوباره بازمیگردد تا هزینه کلاسهای باله دخترش را تأمین کند.
در حین انجام مراسم جنگیری غیرمجاز برای پدرش، یک جنگیر ماهر به این شک میافتد که موجودی که با آن میجنگد ممکن است یک وجود مقدس باشد
کماندوهای نیروهای ویژه در حین انجام یک ماموریت توسط یک فضاپیمای مرموز ربوده میشوند. پس از بیدار شدن در سفینه، خود را طعمه یک نژاد بیگانه بیرحم میبینند که برای بقا میجنگند.
پنج سال پس از آنکه جاتین رامداس به عنوان وزیر ارشد ایالت کرالا انتخاب شد، تصمیم او برای همپیمانی با نیروهای فرقهگرا به رهبری بالراج «بابا» باجرَنگی باعث میشود استیفن نِدومپَلی، ملقب به خورشی ابراهیم، به همراه دستیار وفادارش زاید مسعود بازگردد تا از زادگاهش دفاع کند و حسابهای قدیمی را تسویه کند.