پس از اینکه یک بازیگر مشهور ترسناک، دارا لازوردی، با یک عروسک تسخیر شده شبیه دختر متوفی خود روبرو می شود، از ارتباط آن با روح فرزندش متقاعد می شود و او را به سمت مارپیچی از جنون سوق می دهد که دیگران سعی می کنند مداخله کنند.
NA
یک زن جوان ناراضی از خانواده ای بدسرپرست با یک فرمانده ارتش ترسناک و سرد ازدواج می کند. اما این دو در مورد یکدیگر بیشتر یاد می گیرند، عشق ممکن است فرصتی داشته باشد.
یک کلانتر در یک شهر غربی با یک باند مرگبار و یک راز شهری روبرو می شود که دنیای او را تغییر می دهد.
در سال 1948، یک تیراندازی متقابل در یک بخش جدا شده از مرز هند و پاکستان فوران کرد و تنها دو سرباز زنده ماندند. یکی سرباز هندی پاکستانی الاصل است در حالی که دیگری سرباز پاکستانی هندی الاصل است. داستان طعنه آمیزی از غرور و بقا زمانی آغاز می شود که - در تلاش برای فرار از خطر، آنها با یکدیگر برخورد می کنند. و در میان تبادل مداوم گلوله ها، ... همه را بخوانید
در یک شهر آلوده به جنایت، کانان بای و گروهش قدرت های حاکم هستند. برای مبارزه با این سلطنت و انتقام، بازرس شاهول با درایت نقشه بازگشت "شاه" را می کشد که منجر به یک چرخش دگرگون کننده از وقایع می شود.
شهر کایکو گرفتار فقر و جنایت است. هنگامی که یک تاجر فاسد تصمیم می گیرد برای شهرداری نامزد شود و شروع به حذف مخالفان از مافیای رقیب می کند، یک کاپیتان سابق پلیس که برای قتل دوران محکومیت خود را می گذراند مخفیانه آزاد می شود و مسئول یک گروه ویژه برای دستگیری او می شود.
داستان یک زندانی محکوم به اعدام در حال مبارزه با محکومیت نادرست خود در پس زمینه شطرنج.
مانو، بدنساز اهل چاندیگار هند، عاشق Maanvi، معلم زومبا می شود. همه چیز خوب به نظر می رسد تا زمانی که یک افشاگری باعث آشفتگی در داستان عشق آنها شود.
وقتی زنگ در به صدا در می آید سونیل در خانه تنهاست. غریبه در، شوهر چهایا است، زنی که سونیل با او رابطه دارد. مرد سؤالات ناراحت کننده زیادی در مورد رابطه آنها می پرسد و بیشتر و بیشتر مزاحم می شود.
مکانیک جایاکریشنان به عنوان یک سرمایهگذاری تجاری خوب وارد یک معامله بزرگ زمینی میشود، اما در نهایت با موقعیتهایی روبهرو میشود که زندگی را تغییر میدهد.
یک «مرد سرسخت» سابق پس از ربوده شدن دوست دخترش به دنیایی که میخواست آن را ترک کند، بازگردانده میشود. انتخاب او؛ کار را انجام دهد وگرنه می میرد او می خواهد نشان دهد که چرا او را "بولدوزر" صدا می کنند.
این یک داستان عاشقانه بین بازیگران عدی و سرخی است.
در حالی که دنیای او در تاریکی پوشیده شده است، یک دختر جوان باید بر ترس های خود غلبه کند و به شهری مرموز از نور سفر کند، پدرش را از دست یک دانشمند خطرناک نجات دهد و از نابودی سیاره اش جلوگیری کند.