چین

گروهی از تبهکاران خبره و تا دندان مسلح وارد شهر می شوند و دست به سرقتی بزرگ می زنند. نیروی پلیس از متوقف ساختن آن ها عاجز است و ...

انسان ها و ترانسفورمرها مدتی است که در حال جنگ هستند و دیگر خبری از اُپتیموس نیست. اکنون کلیدی برای نجات زمین مانده است و آن هم در اعماق این کره دفن شده است و ...

داستان فیلم در دوران سلسله‌ی هان اتفاق می افتد و درباره‌ی عده ای سرباز رومی می باشد که سر از چین درمی آورند...

چینی ها به منظور جنگ سالاری و افزایش قدرت خودم به تمامی کشور های همسایه خود حمله کرده اند و برای افزایش نیروی خود میخواهند از افرادی قوی استفاده کنند که انها به معبد میروند و خانواده استادهای بزرگ را به گروگان میگرند...

انسان ها و ترانسفورمرها مدتی است که در حال جنگ هستند و دیگر خبری از اُپتیموس نیست. اکنون کلیدی برای نجات زمین مانده است و آن هم در اعماق این کره دفن شده است و ...

بعد از آنکه ونگ باگو با کدویی سحرآمیز که می تواند در لحظه هرچیزی که می خواهد را به وی بدهد آشنا می شود، پسر خجالتی داستان ما به قهرمانی ستودنی در میان هم کلاسی هایش تبدیل می شود و ...

داستان در مورد یک مرد مهاجر آمریکایی است که در دهه ۱۹۴۰ به دنبال مرگ دوستش، ماه ها قبل از پرل هاربور به شانگهای باز می گردد...

بعد از سقوط امپراطوری هان، چین میان سه پادشاه تقسیم و کشور دستخوش جنگ داخلی شده است. قلمرو پادشاه وی ‏در شمال که توسط کائو کائوی خبیث اداره می شود، قلمرو پادشاهی وو در شرق که سردار سان کوآن در راس آن قرار ‏دارد و ضعیف ترین قلمرو که شو نامیده شده و در غرب قرار دارد.

یک پدر ساده که کارگری بیش نیست روزی یک بسته را پیدا می کند که داخلش اسباب بازی می باشد آن را برای پسر خود به عنوان هدیه می آورد اما این اسباب بازی یک اسباب بازی معمولی نیست...

داستان درباره یک بچه هیولای بامزه است که پدرش انسان و مادرش یک هیولا است، اما حالا هم از طرف انسان ها و هم هیولاها مورد هجوم قرار گرفته و...