گیر افتاده در کلبهای دورافتاده، اعضای یک گروه فیلمبرداری متوجه میشوند که توسط سه مرد نقابدار تحت تعقیب هستند؛ مردانی که هم جنگلِ دورافتاده را بهخوبی میشناسند و هم از تمام حرکات آنها باخبرند.
هیجان انگیز
جان خانوادهاش را به یک شهر روستایی نقل مکان میکند و با همسایه مرموزش، تامی، که رازهای تاریکی را پنهان میکند، دوست میشود. علاقه جان به تامی با مشکوک شدن همسرش فیونا بیشتر میشود و این امر منجر به افشای خطرناک حقایق پنهان و احساسات سرکوبشده میشود...
مونجو، سفیر سابق، و سانهو، مامور مخفی، حملهای را بررسی میکنند که میتواند شبه جزیره کره را بیثبات کند و توطئهای خطرناک را که صلح و امنیت منطقهای را به خطر میاندازد، آشکار میکنند.
وقتی یک فضانورد پس از سقوط به زمین برمیگردد، یک ژنرال او را برای توانبخشی و آزمایش در قرنطینه قرار میدهد. با وقوع اتفاقات نگرانکننده، او میترسد که چیزی فرازمینی خانهاش را تعقیب کرده باشد.
هنک تامپسون، بازیکن سابق بیسبال که از کوره در رفته، به طور غیرمنتظرهای خود را درگیر مبارزهای خطرناک برای بقا در میان تبهکاران نیویورک دهه ۱۹۹۰ مییابد و مجبور میشود در دنیای زیرزمینی خطرناکی که هرگز تصورش را هم نمیکرد، سیر کند...
یک فیلمساز مشتاق، وسواسگونه هر جا که میرود فیلم میگیرد. این وسواس او وقتی به تاریکی گرایید که شروع به استفاده از دوربینش برای تعقیب و فیلمبرداری از زنان کرد.
شهری روستایی اما شوم، پیچیدگیهای موذیانهی صنعت آشفتهی نوجوانان و مبارزهی ابدی نسل بعدی را بررسی میکند.
پدری مصمم برای نجات معلمی فداکار و شاگردانش از آتشی مهیب، همهچیز را به خطر میاندازد.
وقتی یک نوازنده همراه با همسرش به خانهای دورافتاده در ولز نقل مکان میکنند، موسیقیای که مینوازند، جادوی کهن و محلی آن منطقه را برمیآشوبد و کودکی بینام را به درِ خانهشان میکشاند؛ کودکی که قصد دارد به زندگی آنها نفوذ کند.
یک نظافتچی مجذوب نفوذ کاریزماتیک کارفرمای ثروتمندش میشود. با افزایش دوستی عمیق آنها و آشکار شدن رازها، رابطهشان وارد یک بازی روانی خطرناک میشود که در آن هیچ چیز آنطور که به نظر میرسد نیست.