2009

بر خلاف دستور پدربزرگش، بن تنیسون با دختر یک دشمن قدیمی متحد می شود تا از هجوم بیگانگان به زمین جلوگیری کند.

پس از مرگ پدر ماریای 13 ساله او یتیم و بی خانه میشود و مجبور میشود تا از خانه پر از تجملشان در لندن مهاجرت کند و پیش عمویش آقای بنجامین زندگی کند. مدتی بعد ماریا خودش را در دنیایی متفاوت می یابد…

 چهار نوجوان رزمی کار به یک بیمارستان که تحت کنترل تروریست هاست به صورت دزدکی هجوم می آورند تا یک قلب که برای پیوند کودک 5 ساله است را پس بگیرند…

در جشن تولد یکی از سه کارآگاه، دلقکی نیز حضور می‏یابد که هیچ کس او را دعوت نکرده است لذا توجه سه کارآگاه به او جلب می‏شود و هنگامی که می‏خواهند او را دستگیر کنند او فرار می‏کند اما نواری از خود باقی می‏گذارد…

دکتری به نام پارناسوس در لندن به مردم قول سفر به یک دنیای خیالی را میدهد که توسط ذهن خودش کنترل میشود و داستان هایی را که برای دخترش ولینتنا تعریف میکند تبدیل به واقعیت میشوند…

مدیر مالی یک شرکت که دچار رکود و مشکلات زیادی در شغل خود شده است، وارد دنیای خیالی دخترش میشود و راه حل مشکلاتش را پیدا میکند…

 آرزوی بزرگ و چندین ساله ی “یی شان” این است که یک روز با جکی چان ملاقات کند و از او کونگ فو بیاموزد…

دو نفر که دارای مهارت های خارق العاده ای هستند، تصمیم دارند فردی را که در هنگ گنک زندانی شده است، نجات دهند. اما…

پسربچه ای عروسکی به نام گوبی دارد ولی در اثاث کشی آن را جا میگذارد. سرانجام گوبی زنده میشود به خانه جدید میرسد و صاحبش میرسد. اما در این بین شیطنت هایی مرتکب میشود…

یک زن و شوهر جوان خود را در وسط یک موش و گربه بازی با یک تریلی می بینند و …

بن تایلر (جوشوا جکسون) بعد از شنیدن خبر مبتلا شدن به نوعی سرطان بد خیم، به سفری یک هفته ای با موتورسیکلت از تورنتو تا توفینو میرود تا معنای زندگی خودش رو پیدا کند و…

نورما و آرتور لوییس زوجی هستند که در حومه شهر با بچه کوچکشان زندگی میکنند. نورما معلم است و همسرش کارمند ناسا. روزی آنها یک هدیه از جانب یک غریبه دریافت میکنند. داخل این جعبه مرموز یک دکمه وجود دارد. به آنها گفته میشود که به محض گشودن جعبه و فشردن آن دکمه 1 میلیون دلار را صاحب میشوند اما در همان لحظه

خانم دکتر “آنی واتسون” که باردار است پیش بهترین دوستش “بلیندا اونز” که یک پزشک ماما هست می رود از طرفی مادر شوهر “آنی” یک مامای سنتی است و هر دوی آنها میخواهند به روش خودشان در بدنیا آمدن فرزند “آنی” کمک کنند