داستان درباره تروریسم گروه مجاهدین خلق ایران در سال ۱۹۸۱ است. پس از برکناری رئیس جمهور بنی صدر توسط مجلس ایران، تنشها بالا گرفت. گروههای تروریستی شروع به ترور مقامات ایرانی کردند. دولت ایران و سپاه پاسداران در تعقیب این تروریستها بودند تا آنها را دستگیر کنند. در همین حال، یک عضو جوان سپاه پاسداران و یک زن از گروههای تروریستی با یکدیگر آشنا هستند. آنها در دانشگاه همکلاسی بودند.
درام
سامان و عمران با ساختن دکلهای برق در شمال ایران، خوشحال هستند. آنها و تیمشان در حالی که از داربستهای سست عبور میکنند و شبها در چادر میمانند و در مورد عشق و زندگی صحبت میکنند، در کار خطرناک خود رفاقت پیدا میکنند. اما با پیشرفت کار، مشکلات و خطرات جدیدی پدیدار میشوند و یک درگیری شخصی باعث ایجاد تنش بین این دو دوست میشود. آیا سامان و عمران اجازه میدهند اختلافاتشان بر کارشان تأثیر بگذارد و یک شغل خطرناک را به یک شغل مرگبار تبدیل کند؟
درامی درباره بمانی، پسری ۱۳ ساله، کمحرف و تکهجایی. پدر و مادرش از هم جدا شدهاند و او در مدرسه مورد آزار و اذیت قرار میگیرد. دنیای او در حال فروپاشی است. گروهی که رهبر آن دختری دوستداشتنی است، پناهگاه امن اوست. یا حداقل اینطور به نظر میرسد.
پخش آنلاین
دانلود فیلمساکنان مالگاون برای فرار از مشقتهای روزمره به سینمای بالیوود چشم دوخته اند. فیلمساز آماتور، نصیر شیخ، از مردم مالگاون الهام میگیرد تا فیلمی برای مردم مالگاون بسازد. او گروه دوستانش را دور هم جمع میکند تا رویای خود را به واقعیت تبدیل کند و بدین ترتیب جان تازهای به شهر ببخشد.
وقتی ریکی آزادروح بهطور ناگهانی دوباره وارد زندگی گلن — که بهزودی پدر میشود — میشود، این دو دوست صمیمی سابق راهی یک سفر جادهای خودجوش از لسآنجلس به ساکرامنتو میشوند.
لیلی تروینو به طور غیرمنتظرهای با یک غریبه آنلاین که همنام پدر خودخواه اوست، دوست میشود. این حمایت جدید باب تروینو میتواند زندگی او را متحول کند.
لورا و سایمون از دوران دانشگاه بهترین دوستان یکدیگر بودهاند. در طول این سالها، آنها متوجه شدهاند که پیوندشان چیزی فراتر از یک رابطهی افلاطونی است. آیا آنها میتوانند - و آیا باید - همه چیز را به خطر بیندازند تا عشقی را که از همان ابتدا وجود داشته، کشف کنند؟
زندگی دو خواهر و برادر کاملاً دگرگون میشود وقتی که جسدی را که مدتها در زیرزمین خانهی پدر و مادرشان دفن شده بود، پیدا میکنند و این موضوع آنها را به ورطهی جنایت و قتل میکشاند.
پیر، پدری فداکار در دهه پنجاه زندگیاش، دو پسرش را به تنهایی بزرگ میکند. وقتی لویی، پسر کوچکتر، برای تحصیل در سوربن پاریس خانه را ترک میکند، فوس ــ پسر بزرگتر که در درس چندان موفق نیست ــ رفتارش روزبهروز پنهانکارانهتر میشود. او که شیفته خشونت است، بهتدریج در دام گروههای افراطی راستگرا میافتد؛ گروههایی کاملاً در تضاد با ارزشهای پدرش. میان آنها هم عشق وجود دارد و هم نفرت، تا آنکه تراژدی سر میرسد.
یک کشیش با ایمانی متزلزل، به تحقیق درباره مرگ معمایی افسانهای محلی معروف به «پسر وحشی» میپردازد و در این مسیر، پیوندهای هولناکی با شیاطین درونی خود کشف میکند.