یک استاد جوان دانشگاه که زندگی آرام و منزوی دارد و وقت خود را با خواندن و تدریس ادبیات پر میکند، با دختری جوان آشنا میشود که مسیر زندگی خود را به خاطر مردی که دوستش دارد، تغییر داده است. او قول داده است که در چهار شب متوالی، دقیقاً یک سال پس از آخرین دیدارشان، در مکانی مشخص با محبوبش ملاقات کند. برخورد استاد جوان با این دختر پرشور در طی این چهار شب، تغییرات قابلتوجهی در زندگی و باورهای هر دوی آنها ایجاد میکند. اکنون مفاهیمی مانند عشق، ادبیات و انتظار برای آنها معنای جدیدی پیدا کرده است.
زندگی آسان سه مهندس به ظاهر معمولی و بیکار از دهکده ای کوچک، در حالی که سعی می کنند دزدی پولی ناخواسته را پنهان کنند، به هم می ریزد و تنها صداقت را در کنارشان می گذارد.
زمانی که گرگ هفلی همراه خانوادهاش در برف گرفتار میشود، باید یک تعطیلات کریسمس پر استرس را پشت سر بگذارد. در این زمان گرگ نگران است که نتواند کنسول بازی ویدئویی جدیدی را که به شدت منتظرش بوده، برای کریسمس هدیه بگیرد و…
در دنیایی که زامبیها با انسانها همزیستی دارند، سه تنبل بیکار پس از کسب درآمد آسان، باید با گروهی از خلافکاران کوچک و یک شرکت بزرگ شرور مبارزه کنند تا مادربزرگ ربوده شده خود را نجات دهند، اما…
زی (با بازی ناتالی امانوئل) یک قاتل قراردادی مخوف است که با نام مستعار ملکه مردگان شناخته میشود، اما وقتی از قتل یک زن نابینا امتناع میکند، هم توسط همکاران جنایتکار و هم یک کارآگاه پلیس مصمم، تحت تعقیب قرار میگیرد و…
وقتی مردی متوجه میشود تسخیر شده است، با تردیدی عمیق و برای اثبات وجود نداشتن روح، قدم به یک عمارت قدیمی میگذارد. اما در آنجا با روح زنی روبرو میشود. این رویارویی، نه تنها شک و تردید او را به چالش میکشد، بلکه احساسات واقعی را در دلش برای این روح برمیانگیزد و ...
پاسبانی که هدفش ترفیع است به طور غیرمنتظره ای با مشکلات زیادی مواجه می شود. در مواجهه با مسائل با شوخ طبعی و دلسوزی، برای غلبه بر آنها تلاش می کند.
هنگامی که در یک تابستان آرام، زنی مرموز برای تعطیلات وارد یک خانه اجارهای میشود، وقوع حوادثی تاریک، آرامش زندگی مالک و اطرافیانش را کاملا به هم میریزد و…
یک قاضی عادل و یک رئیس جنایتکار، هر یک پسران خود را به شیوهای متفاوت تربیت میکنند. اما حادثهای پیش میآید که آنها را وادار میکند مرزهای خود را بشکنند و برای حفظ فرزندانشان تغییر کنند، به گونهای که مرزهای میان عدالت و جنایت محو میشود.
دختر چوی جین هیوک به خانه بازمیگردد در حالی که بدنش آغشته به خون است و به قتل یکی از دوستانش مظنون میشود. در همین حین، کودکی دیگر ناپدید میشود و با بالا گرفتن تنشها، خانواده و دوستان یکدیگر را متهم میکنند.
در حالی که یک نویسنده برای تکمیل آخرین رمان خود تلاش می کند، متوجه می شود که...
لانگ در حاشیه صحرای گبی در شمال غربی چین، پس از آزادی از زندان به زادگاهش بازمی گردد. در حالی که برای تیم گشت سگ محلی کار می کرد تا قبل از بازی های المپیک شهر را از سگ های ولگرد پاکسازی کند، او ارتباط نامحتملی با یک سگ سیاه پیدا می کند. این دو روح تنها با هم سفری را آغاز می کنند.