لیو چونهه، مرد جوانی مبتلا به فلج مغزی، بر موانع جسمی و روحی غلبه میکند و در عین حال رویای مادربزرگش را محقق میسازد و هدف زندگیاش را کشف میکند که منجر به تحول و شروعی تازه میشود.
چینی
ستی رز، یک بانوی سالخورده عجیب و غریب، نویسندهای ناکام به نام خوان را استخدام میکند تا متن شرکت در مسابقه تعطیلات او را بنویسد. اما یک سوءتفاهم باعث میشود شایعهای درباره نامزدی خوان با لیلی، دختر ستی، شکل بگیرد و خانواده نیز بهطور طنزآمیزی تصمیم میگیرند با این شایعه همراه شوند.
تحت فرماندهی چنگیزخان، ارتش مغول به سمت غرب پیشروی میکند تا سلسله جین را نابود کند و سپس چشم به سلسله سونگ میدوزد. در میان درگیریهای داخلی بین مکاتب هنرهای رزمی، گوا جینگ جنگجویان دشتهای مرکزی را متحد میکند تا از شیانگیانگ دفاع کنند و شجاعت و وفاداری را در نبرد برای ملت به نمایش میگذارد.
چن یوتونگ، دانشآموز یک مدرسهی راهنمایی دخترانه، در مدرسه مورد آزار و اذیت قرار میگرفت، اما مادرش لی هان نتوانست دخترش را از این "جهنم" نجات دهد. همهی اطرافیانش چشمان خود را بر این ماجرا بستند و این سکوت جمعی، خشونتی بزرگتر را رقم زد.
برای فرار از زندگی پرمشکلشان، دو برادر دوقلو به زادگاهشان بازمیگردند تا دوباره شروع کنند، اما متوجه میشوند که شر بزرگتری در انتظار بازگشتشان است.
لحظهای از بیاختیاری، "گائو ژیلی" را به فردی خانهنشین تبدیل میکند، اما هرگز انتظار نداشت که زندگیاش مسیری کاملاً متفاوت را در پیش گیرد. مجموعهای از تغییرات او را وادار میکند تا مسئولیتهایش بهعنوان سرپرست خانواده را بپذیرد. وقتی بار سنگین زندگی بر دوشش میافتد، باید با خود روبهرو شود و زندگی تازهای را آغاز کند.
یک زن جوان که به پیوند کلیه نیاز دارد، میخواهد با کسی ازدواج کند که بتواند کلیه اهدا کند، اما با یک مرد جوان مبتلا به بیماری مغزی آشنا میشود و...
یک ستاره بینالمللی فیلمهای اکشن به نام جکی (با بازی جکی چان) به همراه دستیار خود، درگیر یک عملیات خطرناک برای نجات یک پاندای دوستداشتنی به نام هوهو میشود و…
فیلم، نبرد شخصی بین یک سرباز از کره جنوبی و یک سرباز از کرهشمالی را در واپسین روزهای جنگ کره ، روایت میکند ...
ژاندر کیج (ون دیزل) اینبار در مقابل گروهی به سرکردگی ژیانگ (دانی ین) قرار میگیرد تا از دسترسی این گروه به یک سلاح مرگبار با نام جعبه پاندورا جلوگیری کند…
یک مامور سابق DEA و یک مامور مخفی سابق، در طول یک آخر هفته سرنوشت ساز در تایپه، از عواقب خطرناک گذشته خود بی خبر از عشق خود دوباره دیدن می کنند.
انسان ها از دروازه های ستاره ای عبور می کنند. یک سفینه فضایی در پرتگاه ستاره ای به دام می افتد. فقط 4 نفر از 15 مسافر می توانند از غلاف خواب زمستانی استفاده کنند. در وحشت، شخصی یک هیولای بیگانه را آزاد می کند تا دیگران را برای زنده ماندن بکشد.
یک باستان شناس متوجه شد که بافت آثار کشف شده در حین حفاری یک یخچال بسیار شبیه یک آویز یشم است که در یکی از رویاهای او دیده شده است. او و تیمش سپس سفری به اعماق یخچال را آغاز می کنند.