آلیس و سلین یک شیوه زندگی سنتی را با شوهران و پسران موفق همسن در دستور کار قرار می دهند. اما هماهنگی کامل زندگی شان پس از یک حادثه غم انگیز به طور ناگهانی شکسته می شود...
NA
سری یک پیشنهاد شغلی سخاوتمندانه را می پذیرد و به انجام مراسم پاکسازی برای دلا آتموجو، دختری بیهوش که از هگز 1000 روزه رنج می برد، مأموریت می دهد. وحشت زمانی شروع می شود که همکارش از اتمام مراسم غفلت می کند. عدم اجرای برنامه تا روز 1000 منجر به مرگ آنها می شود.
به نظر می رسد هالی همه اینها را دارد: دو بچه، یک خانه خوب، یک شغل خوب به عنوان یک معلم ، و یک شوهر با شغل خوب و رده بالا. اما نشانه های نگران کننده ای وجود دارد که نشان می دهد همه چیز در دنیای او درست نیست. بی خوابی...
اسیران مجبور می شوند برای زندگی خود با هم رقابت کنند...
وقتی زنی که سعی میکند از گذشتهاش سبقت بگیرد، بین شیوع زامبیها و گروههای شبهنظامی متخاصم گرفتار میشود، باید برای یافتن راه بازگشت به خانه بجنگد.
یک گروه فیلمبرداری در سفری جذاب، دو توله پلنگ را از دوران کودکی تا بزرگسالی آنها، از نزدیک دنبال میکنند و…
دختری جوان به نام مهتاب (هدیه تهرانی) در خیابان با ماشین فرد مسافرکشی به نام ارسطو (بهرام رادان) در خیابان تصادف کرده و فرار میکند. ارسطو (بهرام رادان) با کمک دوست خود اتومبیل مهتاب را پیدا میکند و بعد از قطعه قطعه کردن آن را به مهتاب (هدیه تهرانی) تحویل میدهد.
سیذارت روی منطق و عقل را در آغوش میکشد، اما تحت تأثیر احساسات قرار میگیرد و در نتیجه باعث درد دل و آشفتگی درونی میشود.
لی از خواهرزاده های یتیمش ایموگن و میو در برابر دنیایی که خود ویرانگر است محافظت می کند و آنها را در انزوا بزرگ می کند تا زمانی که یک فرد خارجی وجود صلح آمیز آنها را تهدید کند.
فیلم پروا داستان خسرو امیری ۳۰ ساله است که شغل چندان مناسبی ندارد. او تلاش میکند که شرایط شغلی خودش را تغییر دهد. اما در این مسیر با مشکلاتی مواجه میشود.
«بی رویا» داستان زوج جوانی به نام رؤیا و بابک است که قصد مهاجرت از ایران را دارند. دو هفته پیش از مهاجرت، رویا در خیابان با دختری بینام و نشان مواجه میشود. رویا دختر را نزد پلیس آگاهی میبرد و...
تارا در آستانه گرفتن تصمیمی است که همسرش بهرام از آن بی خبر است؛ تصمیمی که قرار است مسیر زندگی این زوج را دستخوش تغییراتی کند و همین دستمایهای میشود تا فیلم داستان گذشته، حال و آیندهی رابطهی تارا و بهرام را روایت کند؛ گذشته، حال و آیندهای که چون رویایی در هم تنیدهاند.
سلوا، یک دانشجوی کالج است با آرزوهای فوتبالی که از کمبود فرصت ناامید میشود. خشم او را به درگیری هایی میکشاند که بر خودش و خانواده تأثیر میگذارد...