در تلاش برای دستیابی به رؤیای همیشگیاش برای نویسنده شدن، یومی گام جسورانهای برمیدارد و شغل خود را ترک میکند تا بر آمادهسازی برای یک مسابقه رماننویسی تمرکز کند. از سلول برنامهریز که با دقت برنامه زمانی نوشتن را تنظیم میکند، تا سلول نویسنده که بیوقفه در جستجوی الهام است، و سلول خسیس که مراقب بودجه است، هر سلول با تمام توانش برای حمایت از یومی و آرزوهایش تلاش میکند. اما وقتی نگرانیها درباره آینده افزایش مییابند، سلول اضطراب بزرگتر و سایهافکنتر میشود و اراده یومی را زیر سؤال میبرد. حتی سلول عشق که زمانی شیرین و امیدوار بود، تلخ و بدبین میشود زیرا رابطه او با بابی دچار مشکلاتی میشود. با شدت گرفتن درگیریها میان سلولها، دهکده سلولها با بحرانی روبهرو میشود که پیش از این هرگز مانند آن را تجربه نکرده بود…
NA
آرجون عاشق دیویاتی میشود، اما به زودی متوجه میشود که او یک روح است. او سفری پرماجرا را برای کشف حقیقت وجود ماورایی دیویاتی آغاز میکند و در این مسیر، درسهای ارزشمندی درباره عشق، پذیرش و همدلی میآموزد.
یک زندانی بهتازگی آزاد شده، با استفاده از جادوی یک ساحره مکزیکی، دوستان قدیمیاش را بازمیگرداند تا در برابر یک ارباب بیرحم مواد مخدر از مزرعه یک زن محافظت کنند.
ریکاردو در سال 1994، رویای فیلمساز شدن را کنار گذاشت. او که در بیست و چهار سالگی به نظر میرسید سرنوشت خود را پذیرفته است، زندگی در جامعهای مصرفی و ناشناس. دیگر هیچ امیدی به تبدیل شدن به یک هنرمند نداشت. اما زمانی که رادیو-کانادا با او تماس گرفت و درخواستش را در بین فینالیستهای برنامهی 'La Course' سال 1994-95 انتخاب کرد، شعلهای دوباره در دل او روشن شد. شاید هنوز فرصتی برای دنبال کردن رویایش وجود داشته باشد.
کای، زن خانهداری که چهل سالگی را پشت سر گذاشته، در میان روزمرگیهای زندگیاش گیر افتاده است. وقتی در یک بازی بسکتبال دخترش، به طور ناخواسته به یک زن سالخورده آسیب میزند، زنجیرهای از اتفاقات از گذشته و حال در هم تنیده میشود و زندگی او را دگرگون میکند. این اولین فیلم بلند کیو یانگ، کارگردانی که با آثار کوتاه خود جایگاه ویژهای در سینما یافته، درامی صمیمی و پرهیجان را به تصویر میکشد. داستان زنی که در میان آشفتگیها، به دنبال راهی برای نجات و تغییر است.
یک ستاره بینالمللی فیلمهای اکشن به نام جکی (با بازی جکی چان) به همراه دستیار خود، درگیر یک عملیات خطرناک برای نجات یک پاندای دوستداشتنی به نام هوهو میشود و…
یک رهبر جوان و مغرور باند برای ساختن شهرتی افسانهای، داستان قهرمانی مردی از گذشته را میدزدد؛ اما حقیقتی که کشف میکند، او را وارد مسیری پر از چالش، خیانت و تحول میکند.
رئیسجمهور لینا ساریتسو نیروهای ویژه رو به مناطق اشغالشده میفرسته و نخستوزیر کاج لاواکورو رفتار مشکوکی داره. تهدید دشمن بیشتر میشه، ولی هیچ راهی برای عقبنشینی وجود نداره.
کایرن، دختری زودرس و نوجوان، خود را در روستایی در ژاپن و رها شده توسط پدرش مییابد. او که در معبدی با پدربزرگش زندگی میکند، با آنزو، یک "گربه شبحی" غولپیکر و تنبل معروف آشنا میشود که مسئول مراقبت از او است. کایرن که از سرپرست جدید خود بیاعتماد است، کارهای عجیبی را که آنزو برای مردم شهر انجام میدهد خراب میکند و با ارواح عجیب و غریب جنگلهای محلی دوست میشود. برای جلب اعتماد کایرن، آنزو به طور تصادفی قراردادی با شیطان میبندد و همه چیز به هم میریزد.
مردی که پس از سالها از زندان با شرط آزادی بیرون آمده، حالا شغل عجیبی پیدا کرده است، او باید از یک میلیونر ثروتمند که فقط توانایی حرکت چشم ها را دارد، مراقبت کند.