در این مستند سریالی دو مرد نترس و شجاع توسط خطرناکترین حیوانات جهان گاز گرفته و گزیده میشوند تا راهنمای جامعی برای اندازهگیری درد ایجاد کنند و…
PG-13
وقتی قطاری به طور غیرمنتظره حرکت میکند و فقط حیوانات خانگی را با خود میبرد، حیوانات متوجه میشوند که هانس، گورکن کینهتوز، پشت همه این اتفاقات است. در حالی که تصادف اجتنابناپذیر به نظر میرسد، حیوانات میتوانند روی فالکون، یک راکون شیطون، حساب کنند که برای نجات آنها هر کاری میکند.
اُرانو، نابغهای در هک و یک قاتل، از زندان فرار میکند و به کرهٔ جنوبی میگریزد. او توسط یک گروه ضد دولتی کرهای استخدام میشود تا تلهای برای نشست سران کره و ژاپن طراحی کند. سومین مأمور میشود تا مراقب اُرانو باشد، اما رفتار عصبی و غیرعادی او او را میترساند. اُرانو هم به او بیاعتماد است، اما کمکم احساسات میان آنها اندکی تغییر میکند.
وقتی سگ دوستداشتنیشان «مِرو» پس از جدایی آنها شادابیاش را از دست میدهد، آنا و راس ناچار میشوند وارد یکی از awkwardترین شکلهای همسرپرستی در دنیا شوند.
فیلمساز، امیلی وایلند، برای ساخت یک مستند دوباره با مادر جداافتادهاش ارتباط برقرار میکند. اما وقتی مادر ناپدید میشود، امیلی به همراه فیلمبردارش دنی، در میان نشانههایی از اعتیادهای گذشتهی او، به دنبال سرنخهایی از محل حضورش میگردند.
زنی جوان که میخواهد از زندگی پرآشوبش فاصله بگیرد و به آرامش برسد، شغلی را بهعنوان نگهبان آتشسوزی در برجی دورافتاده در دل طبیعت وحشی میپذیرد. اما با جا افتادن در نقش جدیدش، اتفاقات عجیب و ناآرامکنندهای رخ میدهد و او باید پیش از آنکه دیر شود، رازهای هولناکی را که خلوت و انزوایش را بر هم زدهاند، کشف کند.
با نزدیک شدن کریسمس، پدری دستوپاچلفتی در حالی که مراقبت از یک پنتهاوس مجلل در لندن را بر عهده دارد، با دردسر تازهای روبهرو میشود: نگهداری از یک نوزاد گمشده.
یک سال از کابوس ماورایی در پیتزای فردی فزبیر گذشته است و اکنون داستانهایی که دربارهی آن اتفاقات نقل میشوند، به افسانهای محلی و اغراقآمیز تبدیل شده و الهامبخش نخستین «فَزفِست» شهر شدهاند. در حالی که حقیقت از ابی پنهان نگه داشته شده، او پنهانی از خانه بیرون میزند تا دوباره با فردی، بانی، چیکا و فاکسی ارتباط برقرار کند؛ و همین کار زنجیرهای هولناک از رویدادها را رقم میزند که رازهای تاریک مربوط به ریشهی واقعی پیتزای فردی را فاش کرده و وحشتی را آزاد میکند که دههها در خفا پنهان بوده است.
وقتی یک زاهد منزوی و دخترش زنی مرموز و مجروح را از رودخانه نجات میدهند، خود را در تار عنکبوتی مرگبار از خشونت و انتقام گرفتار میبینند و مجبور میشوند برای زنده ماندن با یک جنایتکار بیرحم روبهرو شوند.
از آنجایی که کلیسا پیش بینی کرده بود که یک تاریکی آخرالزمانی 80 روزه فرا خواهد رسید، جامعه ای در ترس دائمی از آدم ربایان زندگی کرده است. یک جوان ده ساله که شب کور است هرگز روستا را ترسناک تر از این پیدا نکرده است.