فرانسه، سال ۲۰۳۹. یک شب، گروهی از فعالان که تحت تعقیب دولت هستند، بدون هیچ اثری ناپدید میشوند. جولیا بومبارت یکی از آنهاست. وقتی بیدار میشود، خود را در دنیایی کاملاً ناآشنا گرفتار میبیند: سیاره B.
PG-13
نابغهی اتومبیل، لینو، بازمیگردد تا انتقام نهاییاش را از آرسکی و فرمانده فاسدی که زندگیشان را نابود کرد، به سرانجام برساند — در پایان پرهیجان این سهگانهی پرسرعت.
کولایاس: بهای نفرین داستان جوانانی را روایت میکند که با وحشیگری قبیله جنهای کولایاس روبرو میشوند.
کلانتر محلیِ یک شهرک تفریحی زیبا در کنار دریاچهای کوهستانی با یک کارآگاه زن خسته و فرسوده از شهر بزرگی همکاری میکند تا پرده از حقیقتی شوم درباره مجموعهای از مرگهای «تصادفی» سالانه بردارند. تحقیقات آنها به این باور منتهی میشود که شاید قاتلی زنجیرهای
وقتی کشور همسایه، ورائگوآ، به طور ناگهانی به کوراسائو و آروبا حمله میکند، دولت هلند کاملاً غافلگیر میشود. این درگیری به سرعت شدت مییابد. سه نیروی جوان نیروی دریایی باید تصمیم بگیرند که چه کار درستی باید انجام دهند.
پس از آنکه نویسندهای به نام میا با امیلی، پدری تنها، عاشق میشود، خوشبختی آنها زمانی به چالش کشیده میشود که برای داشتن فرزندان مشترک، تحت درمانهای ناباروری قرار میگیرند.
پس از از دست دادن مادر عزیزش، مردی همه چیز را به خطر میاندازد تا به افتخار او یک رستوران ایتالیایی راهاندازی کند؛ جایی که آشپزهای آن نُنّاها — یعنی مادربزرگهای واقعی — هستند.
هر سال، نخستوزیر سازماندهی میکند تا افراد مختلفی را که تهدیدی برای منافع دولت محسوب میشوند، حذف کند. سرژ شوستر، یکی از مقامات ارشد با ریاست جمهوری، بهطور غیرمنتظرهای درگیر نقشهای شوم میشود که او را به عنوان یک هدف مشخص میکند. در مواجهه با مرگ اجتناب ناپذیر و راز خطرناکی که خانوادهاش را در معرض خطر قرار میدهد، سرژ، همسرش و فرزندانشان باید به یک نجات دهنده بعید اعتماد کنند: باغبان مرموز خودشان، لئو.
پس از بازگشت به محل کار با برنامهای ترکیبی (حضوری و دورکاری)، دو همکار که فقط با نامهای خانم دوشنبه و آقای سهشنبه یکدیگر را میشناسند، شروع به فرستادن یادداشتهای دوستانه میکنند؛ و همین آغازگر یک رابطه عاشقانه اداری میشود.
یک خواهر و برادر در خواب زمستانی فرو رفتهاند. اما تنها خواهر از خواب بیدار میشود.rnخواب زمستانی انسانها، مرز میان انسان و حیوان را محو میکند.
یک موسیقیدان افسرده در خیابانهای متروک دیترویت دوباره با معشوقش دیدار میکند. هرچند عشق آنها قرنها دوام آورده، اما با رسیدن خواهر کوچکترِ دمدمیمزاج و غیرقابلپیشبینیِ زن، این رابطه به آزمایش کشیده میشود.
برخورد و تعامل افرادی که در یک آسایشگاه با هم روبهرو میشوند، به انجام عملیاتی غیرقانونی منجر میگردد.
گروهی از تفنگداران کهنهکار محمولهای از سلاحهای نظامی را میدزدند، اما بهطور ناخواسته رباتی متعلق به دوران جنگ سرد را فعال میکنند؛ رباتی که آنها را شکار میکند و مصمم است مأموریتش را به پایان برساند. هیچچیز نمیتواند این ماشین مرگبار را متوقف کند.