یک جوان فقیر و احساساتی عاشق دختری ثروتمند می شود و به او احساس آزادی می دهد....
درام
«تام» که اعتقاد داشت تا آخر عمر خود، خوشبخت نخواهد شد، با دختری بهنام «سامر» آشنا میشود. این دو کارمند شرکتی هستند که برای مناسبتهای مختلف، کارت طراحی میکند و همین آشنایی ساده در محل کار، هر دوی آنها را متحول میکند.
«اسکار» پسربچه ترسوی 12 ساله در آرزوی انتقام است. او عاشق «الی» میشود که دختر منحصر بفردی است. این دختر از نور خورشید و همینطور خوردن غذا دوری می جوید. الی به اسکار توانایی انتقام میدهد اما وقتی پسر متوجه میشود که او باید برای زنده ماندن خون بقیه را بمکد در دو راهی انتخاب قرار میگیرد.
سخت ترین زمان هایی که مردم برای رسیدن به خانه هایشان باید با آن روبرو می شدند.
نوح باید شهر و دوستانش را ترک کند و به عمارت شوهر ثروتمند جدید مادرش نقل مکان کند. او با نیک، برادر ناتنی جدیدش آشنا می شود. آنها مخفیانه دیوانه وار عاشق می شوند.
در سال 1973، یک دستیار جوان گالری در پشت صحنه به ماجراجویی وحشیانه می پردازد و به نابغه سالخورده سالوادور دالی کمک می کند تا برای یک نمایش بزرگ در نیویورک آماده شود.
این داستان واقعی الهامبخش ریچارد مونتانز است که بهعنوان یک سرایدار فریتو لای، صنعت غذا را با هدایت میراث مکزیکی خود برای تبدیل Flamin' Hot Cheetos از یک میان وعده به یک پدیده نمادین فرهنگ پاپ جهانی، مختل کرد.
«سر ویلیام مکور دل» (گامبن) و همسرش، «لیدی سیلویا» (اسکات تامس)، زوج ثروتمند بریتانیایی، تعداد زیادی از دوستان، نزدیکان و خویشان خود را برای یک هفته شکار و استراحت، به ملک اربابی شان دعوت می کنند. تعدادی پیشخدمت زن و مرد هم مشغول پذیرایی و در ضمن شاهد ماجراهای مهمانان هستند...
یک مجسمهساز که برای افتتاح یک نمایش جدید آماده میشود، سعی میکند در میان درامهای روزمره خانواده و دوستان کار کند.
باغبان دقیقی که به مراقبت از زمین های یک ملک زیبا و دلسوزی به کارفرمای موذی ثروتمندش، اختصاص دارد.
لئو و آنجلا روسو زندگی ساده ای در کوئینز دارند و خانواده ایتالیایی-آمریکایی خود را احاطه کرده اند. وقتی پسرشان "استیکز" در تیم بسکتبال دبیرستان خود موفق می شود، لئو سعی می کند آن را خوشحال کند...
زوجى پیر ( ریو و هیگاشیاما ) به توکیو مى آیند تا از پسر پزشکشان « یامامورا » و دخترى ( سوگیمورا ) که صاحب آرایشگاه است دیدن کنند . آنان به قدرى گرفتارند که نمى توانند به پدر و مادر خود رسیدگى کنند . تنها کسى که در توکیو وقت خود را صرف رسیدگى به زوج پیر مى کند ، بیوه ى پسر در جنگ کشته شده شان ( هارا ) است...
وقتی دعوای واقعی آنها با جمعآوران بدهی در فضای مجازی پخش میشود، یک بدلکار و اسب بدلکارش در یک شبه رسانههای اجتماعی تبدیل به یک حس هیجانی میشوند.