پس از از دست دادن مادر عزیزش، مردی همه چیز را به خطر می‌اندازد تا به افتخار او یک رستوران ایتالیایی راه‌اندازی کند؛ جایی که آشپزهای آن نُنّاها — یعنی مادربزرگ‌های واقعی — هستند.
هر سال، نخست‌وزیر سازماندهی می‌کند تا افراد مختلفی را که تهدیدی برای منافع دولت محسوب می‌شوند، حذف کند. سرژ شوستر، یکی از مقامات ارشد با ریاست جمهوری، به‌طور غیرمنتظره‌ای درگیر نقشه‌ای شوم می‌شود که او را به عنوان یک هدف مشخص می‌کند. در مواجهه با مرگ اجتناب ناپذیر و راز خطرناکی که خانواده‌اش را در معرض خطر قرار می‌دهد، سرژ، همسرش و فرزندانشان باید به یک نجات دهنده بعید اعتماد کنند: باغبان مرموز خودشان، لئو.
پس از بازگشت به محل کار با برنامه‌ای ترکیبی (حضوری و دورکاری)، دو همکار که فقط با نام‌های خانم دوشنبه و آقای سه‌شنبه یکدیگر را می‌شناسند، شروع به فرستادن یادداشت‌های دوستانه می‌کنند؛ و همین آغازگر یک رابطه عاشقانه اداری می‌شود.
یک خواهر و برادر در خواب زمستانی فرو رفته‌اند. اما تنها خواهر از خواب بیدار می‌شود.rnخواب زمستانی انسان‌ها، مرز میان انسان و حیوان را محو می‌کند.
برخورد و تعامل افرادی که در یک آسایشگاه با هم روبه‌رو می‌شوند، به انجام عملیاتی غیرقانونی منجر می‌گردد.
گروهی از تفنگداران کهنه‌کار محموله‌ای از سلاح‌های نظامی را می‌دزدند، اما به‌طور ناخواسته رباتی متعلق به دوران جنگ سرد را فعال می‌کنند؛ رباتی که آن‌ها را شکار می‌کند و مصمم است مأموریتش را به پایان برساند. هیچ‌چیز نمی‌تواند این ماشین مرگبار را متوقف کند.
داستان واقعی زمانی آغاز می‌شود که یک کارآگاه بازنشسته اداره پلیس نیویورک کتابی درباره ارتباط خانواده‌اش با مافیا می‌نویسد. این افشاگری، آتشی به پا می‌کند بین پلیس‌های فاسدی که برای رئیس بی‌رحم یک باند جنایتکار کار می‌کنند و مأمورانی که می‌خواهند آن‌ها را به سزای اعمال‌شان برسانند.
یک نویسنده‌ی جوان به ملک دورافتاده‌ی یک ستاره‌ی افسانه‌ای موسیقی پاپ دعوت می‌شود؛ کسی که سی سال پیش به‌طرزی مرموز ناپدید شده بود. در میان چاپلوسانِ حلقه‌به‌گوش آن ستاره و خبرنگاران مست و بی‌خود، او ناگهان خود را در میانه‌ی نقشه‌ای پیچیده و تاریک از سوی آن ستاره می‌بیند.
آنامیکا، فرزند یک ازدواج مختلط، به دلیل اینکه از شروع زوال عقل رنج می برد، نزد مادر جدا شده اش سادانا به خانه باز می گردد. آنا به محله ای برمی گردد که به سختی به یاد می آورد، نزد زنی که گاهی او را به یاد نمی آورد.
متهم به قتل خانواده‌اش و رها شده در آستانه مرگ، یک قاتل حرفه‌ای سابق برای انتقام از «شیاطین» نقاب‌داری که شهرش را تسخیر کرده‌اند، از هیچ چیز دریغ نخواهد کرد.
در منطقه‌ای دورافتاده و وحشی، گروهی از دوستان پس از تصادف با یک زن ناشناس و کشتن تصادفی او، به یک کیف پر از پول برمی‌خورند. آن‌ها برای تصاحب پول، تصمیم می‌گیرند جسد را مخفی کنند. اما این تصمیم آن‌ها را گرفتار مشکلی بسیار بزرگ‌تر می‌کند، زمانی که صاحب مرموز کیف به دنبالشان می‌آید.
کابوراگی به عنوان مظنون یک پرونده قتل وحشیانه دستگیر شد، اما فرار می‌کند.rnrnاو در سراسر ژاپن پنهان شده و مدام جابه‌جا می‌شود. در این مدت، با سایاکا، کازویا و مای آشنا می‌شود. در همین حال، کارآگاه ماتانوکی در تعقیب اوست و برای دستگیری‌اش تلاش می‌کند. او افرادی را که کابوراگی را ملاقات کرده‌اند، بازجویی می‌کند، اما هر یک از آن‌ها توصیف متفاوتی از او ارائه می‌دهند.
سه دوست تصمیم می‌گیرند آخر هفته‌ای طولانی را در کلبه‌ای دورافتاده، در اعماق جنگل‌های سوئد، به شکار بپردازند. اما یک روز، تمام حیوانات بدون هیچ ردی ناپدید می‌شوند و جنگل به طرز وحشتناکی ساکت می‌شود. با این حال، آن‌ها که شیفته شکار هستند، تصمیم می‌گیرند به هر شکل ممکن شکار را ادامه دهند...
فیلم تو سریال میباشد
