سه کودک یک بارانی جادویی پیدا میکنند که آنها را به درون بدن صاحبش، یک جادوگر نفرینشده، منتقل میکند. در حالی که یک ساحره خشمگین در تعقیب آنهاست، باید راز این بارانی را کشف کرده و نفرینش را پیش از آنکه خیلی دیر شود، باطل کنند.
جرمی چو نوجوانی بینقص به نظر میرسد؛ بااستعداد است، نمرات عالی دارد، خانوادهای مرفه دارد و در یک مدرسه خصوصی معتبر در واشنگتن، دی.سی. تحصیل میکند. حداقل این چیزی است که دیگران میبینند. اما پس از آنکه برادر دوقلویش را در یک تیراندازی جمعی از دست میدهد، تصمیم میگیرد خودش دست به کار شود. او یک معلم را گروگان میگیرد و قصد دارد به آمریکا درسی بدهد که هرگز فراموش نکند.
یک سال پس از ناپدید شدن مرموز خواهرش ملانی، «کلاور» و دوستانش برای یافتن پاسخها راهی درهای دورافتاده میشوند؛ همانجایی که ملانی ناپدید شده بود. آنها در حین جستوجو در یک مرکز بازدیدکنندگان متروکه، با یک قاتل نقابدار روبهرو میشوند که یکییکی به طرز وحشتناکی آنها را به قتل میرساند.
سانجای "سکندر" راجکوت، پادشاه راجکوت، پس از درگیری با پسر وزیر راکش پرادان، به هدفی برای وزیر تبدیل میشود.
شیائو جیانفنگ قربانی پاپوش شد و به مدت 25 سال در زندان خارج از کشور بود، او پس از آزادی نتوانست همسر و پسرش را پیدا کند، فردی مرموز در ازای دادن اطلاعات از او خواست دخترش را نجات دهد.
یک دکتر باروری که کاملاً به چرخه مرگ و زندگی ایمان دارد پس از آنکه متوجه رفتار عجیب دختر جوانش میشود، باید با چالشهای پیش رو مواجه شود و...
زن جوان و قدرتمندی باید از نیروی ماورایی خود برای انتقام مرگ خواهرش استفاده کند و از خانواده اش در برابر نابودی محافظت کند و...
دو پزشک آمریکایی ویروسی کشنده و مرگبار را در برزیل کشف می کنند. آنها همه تلاش خود را می کنند تا راه درمان آن را پیدا کنند و به توطئه به وجود آمدن این ویروس پی ببرند و...
در طول رژه سواره نظام مجوس، دختر خانواده مارتین، آمایا ناپدید می شود. روزنامهنگار میرن، مصمم به یافتن او، پرونده را به عهده میگیرد.
گزارشگری به نام دیل و گوینده خبری به نام هلن در دهه ۱۹۸۰ با یکدیگر در تهیه برنامه های خبری تلویزیون استرالیا همکاری می کنند و...
زنی در تلاش برای پیدا کردن قاتل همسرش، پرده از رازهای مخوف و زشت جامعه ای که در آن زندگی می کند، بر می دارد و...
در حالی که سولیمان در خیابانهای پاریس رکاب میزند تا غذا تحویل دهد، بارها داستان خود را مرور میکند. او تنها دو روز فرصت دارد تا در مصاحبهٔ درخواست پناهندگیاش شرکت کند—مصاحبهای که کلید دریافت مدارکش است. اما سولیمان هنوز آماده نیست.
جاش مککال، مردی متاهل و پدر یک پسر خردسال، به همراه خانوادهاش به خانهای در حومه شهر نقل مکان میکند. در شب اول اقامتشان، یک تصادف مرگبار در پیچ تندی در مقابل خانه رخ میدهد. این حادثه آغازگر زنجیرهای از تصادفات مشابه است که جاش را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد...